یکم رمضان: وزن را آن طوری که در دنیا و در فیزیک، تعریف میکنند، بهرهی هر چیز از جرم میدانند که به واسطهی جرم زمین، به سمت زمین کشیده میشود. اما در باطن عالم و در حقیقت، وزن، بهرهی هر چیز از حق است که با شدت بیشتری، جذب حق مطلق و خدا میشود. (وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَق- أعراف 8). اگر انسان، پر از هوا بشود، از حق مطلق فاصله میگیرد مثل بادکنک (َ أَفْئِدَتُهُمْ هَواء)
یکی از میدانهای جنگ نرم، جنگ مذاکرات و توافقات است و در این میدانها، دیگر کسی در توافقی به دنبال تسخیر سرزمین و جغرافیای سرزمینی کشور دیگری نیست، بلکه در توافقات نرم، تفکر و علم و دانش و غیرت و عزت یک کشور و مردمی، تسخیر میشود. توافق وین، از این جنس است و در آن، محدودهی تفکر و پژوهش و دانش هستهای ایرانیان و مقیاس استراتژیک آنها، مخدوش شده است. روح حاکم بر توافق برجام، به طور خلاصه، شامل موارد زیر است:
قدرت اتمی، دورهاش به پایان رسیده است و منظور این بنده از قدرت، نه تعبیری ژئوپلتیک یا ژئومیلیتاریستیک، که یک تعبیر کاملاً ژئوسوشال و ژئواکونومیکال است. قدرتی که در اینجا منظور نظر است، قدرت در معنای توان الکتریسیته است و در هر صورت، یکی از شرایط و لوازم بقای در جهان کنونی، تضمین تولید و ذخیرهسازی حجم کافی از الکتریسیته در داخل هر کشور است چرا که یکی از منازعات آینده، منازعه بر سر منابع الکتریسیته است. از سال 2010 به این سو، Atomic Power در تولید الکتریسیته، دورهاش به سر رسیده است و اصلیترین عامل آن هم، مخاطرات زیستمحیطی قدرت اتمی و هستهای است و اما این اصلاً به معنای بیاعتبار شدن دانش هستهای نیست. تولید الکتریسیته هستهای در کشورهای جهان، نشان میدهد که انرژی هستهای، مهمترین و اساسیترین منبع تولید الکتریسیته در جهان است و اصلاً نباید این سوخت را دست کم گرفت.
تمدنها، بر بستر نظری و معرفتی مختص خود و به واسطهی اعتماد عمومی انسانها به مبانی و وعدههای آن تمدن، شکل میگیرند و از همین رو، واجد هویت خاص و اختصاصی هستند. اگر وضعیتی را که انسان در زمین، هیچ تمدنی شکل نداده است، بتوان فرض و تصور کرد و نام آن را «صفر تمدن» بگذاریم؛ مانند این است که انسان در مقام جمعی، در مرکز یک دایره از صورتهای امکان تمدن، قرار گرفته است. منطبق با معتقدات معرفتی و نظری محوری انسان فعال هر دوره، انسان یکی از راههای ممکن به سمت محیط دایره را انتخاب کرده و مطابق با غایاتی که برای حیات خود، مفروض کرده است، صورت تمدنی حیات فردی و اجتماعی خود را رقم میزند. انسان مدرن مغربنشین، که تقریباً پس از سالهای 1500 میلادی، انسان فعال سیاره شد، غایات خاصی را برای خود، منظور کرده و تمدن مدرن را رقم زد که وضعیتهای پستمدرن و ترنسمدرن نیز، باطناً و ماهیتاً تفاوتی با وضعیت مدرن ندارند.
حقیقت را حضرت سرّ أنبیاء، علی ابن ابیطالب علیهالسلام، در بیانی به جناب کمیل، در نخستین مرحله و در سادهترین صورت آن، «الْحَقِیقَةُ کَشْفُ سُبُحَاتِ الْجَلاَلِ مِنْ غَیْرِ إشَارَةٍ» خوانده است. سبحات، جمع سُبحه است و همهی تلاش انسان در حیات، باید کشف همین سبحات باشد تا ره به جلال حضرت حق ببرد. «کشف» یعنی کنار زدن و برداشتن، سبحه نیز، موانع و حجابهایی هستند که باید کنار زده و برداشته شوند تا انسان به جلال حضرت حق، برسد.
در زبان قرآن، مادر به «اُمّ»، خوانده شده است و این مفهوم با إمام، هم ریشه است و از همین روی، یکی از گردنههای صعب تفسیر و فهم این مفهوم را رقم زده است. هماره گفته میشود که اگر در یک خانواده، پدر یا «أبّ»، ولیّ خانواده است پس چرا مادر به امام، تقریب شده است و این ابهام، یکی از دقایق و ظرایف قرآنی را رقم زده است که فهم و درک همین لطیفه، کانون درک نظام جامع امامت در عالم است.