نمی دانم که آدم عاقل باید با خواندن این جملات در سایت یک موسسه مدعی حکمت و فلسفه، چه حسی داشته باشد:
این برنامه با نام های «فلسفه برای کودکان» p4c) philosophy for children) و یا «فلسفه با کودکان» pwc) philosophy with children) در کشورهای دیگر ارائه شده است اما «فلسفه و کودک» pac) philosophy and children) که نامی انحصاری و برخاسته از بنیاد حکمت اسلامی صدراست برای اولین بار در جهان مطرح شده است.
قبلا و در اینجا، اشاره شده بود که جبهه ی کفر و استکبار، ماه رمضان و لیله القدر را به عنوان یکی از ایام تروریسم و زمان های عملیات تروریستی مسلمانان معرقی کرده است.
این بار به صورت شفاف تر می توان این مسئله را در اپیزود پنجم از فصل چهارم سریال Strike Back دید. دز بخشی از این سریال، سرکرده ی تروریست ها که اتفاقا شیعه هم هست، دیالوگ زیر را می گوید:
The attack you have witnessed in Europe today... You have brought on your own heads. On the anniversary of the martyrdom of Imam Ali, Alayahis Salam, you have tasted what we must live with every day. Until your governments withdraw from all lands where you are unwanted, we and our brothers from oppressed nations of this earth will rain the fire of Allah on your heads.
... حمله ای که امروز در اروپا شاهد بودید، خودتون به سر خودتون آوردید در سالگرد شهادت امام علی (ع). مزه چیزی که هر روز باید تجربه کنید رو چشیدید تا زمانی که دولت های شما از تمامی سرزمین های ما که در آنجا جایی ندارید، عقب نشینی کند. ما و برادرانمان در ملت های ستمدیده این جهان، آتش الله را بر سر شما نازل خواهیم کرد.
از این مسئله، دو نکته روشن می شود: نخست اینکه غربی ها به شدت دروغ گو و دروغ پرداز هستند و مردمانشان را با این سریال ها و فیلم های دروغین، از اسلام و شیعه می ترسانند و دوم اینکه بین مراکز و دستگاه های امنیتی، فکری، مطالعاتی و سیاسی غرب با مراکز و کمپانی ها و برنامه سازان هنری و تلویزیونی و سینمایی آنها، علیرغم تلقیات و منویات توهمی و ابلهانه ی جماعت به اصطلاح روشنفکر، ارتباط ساختاری و تغذیه ی وثیق و دقیق و عمیقی برقرار است، این هم یکی از شواهدش.
امام روح الله، در حدیث دهم از کتاب ارزشمند چهل حدیث، در مورد انسان می فرمایند:
«در مقام خود مبرهن است که انسان در اول پیدایش، پس از طى منازلى، حیوان ضعیفى است که جز به قابلیت انسانیّت امتیازى از سایر حیوانات ندارد. و آن قابلیّت میزان انسانیت فعلیه نیست.
پس، انسان حیوانى بالفعل است در ابتداى ورود در این عالم، و در تحت هیچ میزان جز شریعت حیوانات، که اداره شهوت و غضب است، نیست. و چون این اعجوبه دهر ذات جامع یا قابل جمعى است، از این جهت براى اداره آن دو قوّه صفات شیطانى را از قبیل کذب و خدیعه و نفاق و نمیمه و سایر شیطانتهاى دیگر نیز به کار مىبرد، و با همین سه قوّه، که اصول مفسدات و مهلکات است، ترقى کند، و اینها نیز در او نموّ و ترقى روز افزون نمایند. و اگر در تحت تأثیر مربى و معلمى واقع نشود، پس از رسیدن به حد رشد و بلوغ یک حیوان عجیب و غریبى شود که در هر یک از شئون مذکوره گوى سبقت از سایر حیوانات و شیاطین ببرد، و از همه قویتر و کاملتر در مقام حیوانیت و شیطنت شود. و اگر بر همین حال روزگار بر او بگذرد، و جز تبعیت هواى نفس در شئون ثلاثه نکند، هیچیک از معارف الهیه و اخلاق فاضله و اعمال صالحه در او بروز نکند، بلکه جمیع انوار فطریه او نیز خاموش گردد.»
جمله نعیمه اشراقی نوه آیت الله خمینی در صفحه فیسبوک شان:
«جوک دیگرى را که براى امام تعریف کردیم و همیشه به شوخى یاد مى کردند این بود : امام خمینى :اى پاسداران بیوه شهدا را بگیرید اى کاش من یک پاسدار بودم.
یک تلفن از ظریف به جنتی کافی است تا با خودشیرینی ایوبی، برگزاری همایش افق نو با محوریت مباحث هالیوودیسم، لغو شود!!
در این همایش برای اولین بار ۶۳ اندیشمند ضدصهیونیست در کنار ۵۰ کارشناس داخلی حضور می یافتند که به نظر می رسد به علل مختلف از جمله لطمه به استراتژی تعامل و مذاکره از برگزاری آن ممانعت به عمل آمد. نادر طالب زاده در این باره گفت: واقعیت این است که من هیچ علتی در ورای این تعطیلی ندیدم و متاسفانه توضیحی به ما داده نشده که چرا جلوی این امر گرفته شده است؛ اینکه فعالان سیاسی ضدصهیونیست و نخبگان می‌آیند تهران اشکالش چیست؛ ما نفهمیدیم.
وی افزود: این درست نیست وقتی می‌توانید چهره‌هایی چون فیلیپ جراردی، مایکل جونز و سناتور گراول را بیاورید، آنها را نیاورید و اینها کسانی بودند که هنگامی که برگشتند در رسانه‌ها تاثیر گذار بودند و مثلاً سناتور گراول در مجله فارین پالیسی مطلبی منتشر کرد و متاسفانه دوستان اولین کاری که کردند تعطیل کردن این جشنواره بود.
طالب زاده تاکید کرد: آنچه که مسلم است این است که توقف جشنواره افق نو حرکت بسیار اشتباهی است و حقی است که به گردن جمهوری اسلامی می‌ماند که شما نخبگانی ضدصهیونیستی و ضدسیاست‌های خارجی آمریکا را می‌توانستید دعوت بکنید و از آنها استفاده بکنید و نکردید.
پیرو مانزونی (Piero Manzoni)، مجسمه ساز ایتالیایی، در سال 1961 اثر خود با نام «مدفوع هنرمند» را ارائه نمود و سپس با بسته‌بندی و لیبل زنی در چند زبان و به تعداد 90 قوطی 30 گرمی از مدفوع خود، آنها را به دنیای هنرمندان و هنردوستان در آمریکا و ایتالیا در مغرب زمین عرضه کرد!!
بازار و مارکت، یکی از آن مفاهیم مدرن است که تصور عمومی این است که از آغاز عالم، وجود داشته است. «بازار صرفاً واژه ای است برای اطلاق به شبکه ی مبادلاتی. در گذشته انواع مختلفی از شبکه های مبادلاتی وجود داشت (و هنوز هم وجود دارد.) در غرب، یکی از آشناترین نوع بازار، بازار سرمایه داری مبتنی بر سود است. اما بازارهای سوسیالیستی نیز وجود دارد. ... علاوه بر بازارهای مبتنی بر پول، بازارهایی نیز که بر معامله ی پایاپای، مبتنی است. بازار، نه پدیده ای است سرمایه داری و نه پدیده ای است سوسیالیستی، بلکه در واقع پیامد مستقیم و اجتناب ناپذیر جدایی تولیدکننده از مصرف کننده است. هر کجا این جدایی اتفاق افتد، بازار هم پدیدار می گردد. و هر کجا جدایی بین مصرف کننده و تولیدکننده، کم شود، تمامی کارکرد، نقش و قدرت بازار، مورد سؤال واقع می شود. بنابراین ظهور نظام تولید برای مصرف شخصی، امروزه نقش بازار را در زندگی افراد دگرگون کرده است.» (تافلر، موج سوم)
باید دید که این بازار و تکیه ی بنیادین آن بر پدیده ی بی سابقه ای در تاریخ به نام «پول»، چگونه شکل گرفته است. «وقتی انقلاب صنعتی، سطح کره ی زمین را فرا گرفت و موج دوم را به راه انداخت، بخش کوچکی از مردم این کره به نظام پولی وابسته بودند. تجارت و سوداگری وجود داشت اما فقط بخش محدودی از جامعه را در بر می گرفت. شبکه های گوناگون تجار، توزیع کنندگان، عمده فروشان، خرده فروشان، بانک داران و دیگر عناصر نظام تجاری، بسیار محدود و در سطح ابتدایی بودند و شبکه ی محدودی از مجاری را تشکیل می دادند که در آن، کالا و پول جریان داشت. در طول سیصد سال، بشر نیروی زیاد و عظیمی را صرف ساختن این خط لوله و شبکه ی مجاری کرد. سوداگران و مزدوران تمدن موج دوم، در سراسر کره ی زمین پراکنده شدند و از جوامع تازه ای برای ورود به بازار دعوت کردند و یا آنها را به این کار، مجبور ساختند. با هر یک از این اقدامات، مقداری از این مجاری مشبک و خطوط لوله، ساخته شد یا مجاری قبلی، تکمیل گردید یا جوامع بیشتر و بیشتری را به خود وابسته ساخت.
با پیچیده تر شدن جامعه و اقتصاد، حجم معاملات، مثلا برای انتقال یک قالب صابون از تولید کننده به مصرف کننده، چندین برابر گردید. هر قدر بر تعداد واسطه ها افزوده شد، به همان نسبت، این شبکه، پیچیده تر گردید. این پیچیدگی فزاینده ی نظام، خود نوعی تکامل بازار محسوب می شود، درست مثل اینکه به این شبکه ی مجاری، لوله هایی خاص یا دریچه هایی اضافه کنیم. امروزه همه ی این اشکال گسترش بازار تا آخرین حد خود، توسعه یافته اند.» (تافلر، موج سوم)
آوینی بسیار برافروخته و ناراحت بود که ما به کجا رسیدیم! مشی ای که زمان طاغوت وجود داشت و ما برای آن انقلاب کردیم، دوباره دارد زنده می شود. دختر رئیس جمهور این مملکت باید به اسبدوانی بیاید و پلیس مملکت باید بیاید و مراقب باشد که مبادا اتفاقی بیفتد! ایشان بسیار بسیار ناراحت بود، در را محکم بست و پشت میز کوچکش نشست.
کتاب شهید فرهنگ، صفحه 153
اکنون ما آموخته‌ایم که قدرت ایمان بر ماشین جنگ و تکنولوژی پیچیده‌ی آن غلبه دارد. ... دشمن برده‌ی ماشین است و تو ماشین را در خدمت ایمان کشیده‌ای. سید مرتضی آوینی
