قرن حضور

مجالی برای فراز آمدن از خویشتن، و فارغ از تعلقات و مشهورات، به دیگر گونه اندیشیدن. حمد و سپاس خدای را که ما را در مسیری قرار داد که در مصیر باشیم إلی الله...
طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مذاکره» ثبت شده است

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ اسفند ۹۲ ، ۱۰:۰۴
ــ ــشــمــســ

سوال مهمی که در پست قبل به آن جواب داده نشد این بود که چرا آمریکا حاضر به امضای توافق نامه شد؟ در واقع، باقی چند کشور عملاً مهره ی بازی اند و نه بازیگر و فقط دولت استکباری آمریکا و رژیم نحس و نجس صهیونیستی هستند که به عنوان بازیگر در سمت دیگر میز قرار دارند. آیا سگ هار منطقه، دلش برای دولت روحانی سوخته است و برای ایجاد انشقاق در میان خطوط مردم ایران، تن به این امضاء داده است؟ چرا در این مقطع زمانی، تن به توافق نامه دادند مشرکین عالم؟ دلیل عمده، همین جو توهمی است که در کشور ایجاد شده است.

 

دشمن توافق نامه را با این دولت امضا کرد چرا که می خواست به مردم ایران این پالس را بدهد که ما خواهان استقرار این جریان سیاسی و مخصوصا اعتقادی در ساختار قدرت ایران هستیم. آمریکا این پیام را به ایرانیان داد که اگر این دولت و این جریان سیاسی و مخصوصا اعتقادی در قدرت بماند، ما تحریم ها را هم کم می کنیم. اصلا دعوا بر سر دادن یا ندادن حق غنی سازی به ایران در توافق نامه، یک دعوای زرگری است. حالا چرا دشمن مشرک ما دوست دارد که این جریان در قدرت ایران بماند و حفظ این جریان را در قدرت، به قیمت امضای توافق نامه با ایران، خریداری می کند؟

جواب خیلی سخت نیست، برای اینکه دشمن مبتنی بر پالس های خائنانه ای که در یک سال اخیر از داخل کشور گرفته است می داند که این جریان است که «با اسرائیل سر جنگ ندارد»، می داند که این جریان است که حاضر است شعار مرگ بر آمریکا را حذف کند، این جریان است که ساختار و نظم موجود جهانی را مبتنی بر کدخدایی شیطان بزرگ، به رسمیت شناخته است و این جریان است که به دنبال طرح جایگزین اداره ی عالم و مدیریت مشترک جهانی نیست.

آمریکایی ها، چیدمان استراتژیک خود را مبتنی بر یک ضرب المثل افغانی، طراحی کرده اند: «IF you deal in camels, make the doors high» حالا با استراتژی کهنه ی «ساخت درهای بلند، Building High Doors» به میدان آمده اند تا ایران را ببلعند. آمریکا در تجربه ی سال های نه چندان دورش، با چین، نه بر سر آرمان های مشترک، که بر سر منافع مشترک به توافق رسیده است و حالا با تکرار همان پارادایم استراتژیک، می خواهد با جریان سکیولار و غرب گرای داخل ایران بر سر همان منافع مشترک به توافق برسد. چون می داند که اگر این جریان در قدرت ایران باقی بماند، کدخدایی آمریکا نیز خدشه ای بر نخواهد داشت.

صحنه ی کاذب، مسئله ی توافق نامه است و صحنه ی اصلی، یک فتنه و محک بسیار پیچیده و عمیق است. کار به جاهای باریکی کشیده شده است و در آینده از این هم باریک تر خواهد شد. گرگ ها لباس میش خواهند پوشید. کسانی که اعتقادی به مقاومت و استقامت و شهدا و دفاع مقدس و ولایت ندارند، این روزها شده اند منادی مقاومت و ولایت مداری و چهره ی حقیقی خود را در پس عنوان ولایت و دیدار با خانواده ی شهدا و سخنرانی در جمع بسیجیان و دم زدن از شهدا و بسیج و مقاومت پنهان می کنند. تشخیص، سخت و سخت تر خواهد شد و این شرایطی است که جریان سکیولار داخلی، با تجربیات دوره های گذشته ایجاد کرده است. قرآن بر سر نیزه ها خواهد رفت تا کار به حمکیت کشیده شود و وای بر ما اگر علی روزگار ما، تن به حکمیت ناروای اشعری ها بدهد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۲ ، ۰۸:۵۱
ــ ــشــمــســ

کتاب «1999: پیروزی بدون جنگ»، نوشته ی ریچارد نیکسون، 37مین رئیس دولت آمریکا، حرف های جالبی دارد که در فصل پنجم و مباحث مربوط به مذاکرات شوروی و آمریکا، آن قدر نکات و ظرایف دقیقی از مذاکره گفته شده است که شاید بهترین متنی باشد که بایستی حتما اعضای تیم مذاکره کننده ایران، به دقت آن را مطالعه نمایند.

  

اما مسئله در این مطلب، مذاکره نیست بلکه اعترافات دقیق و عمیق رئیس دولت شیطان بزرگ است در باب ماهیت انقلاب اسلامی ایرانیان. در صفحه ی 339، نیکسون معتقد است:«در بسیاری از نقاط جهان سوم و به ویژه در جهان اسلام، رفاه به تنهایی کافی نیست. ایران یک نمونه است. افسانه ای که درباره ی انقلاب ایران گفته می شود این است که این انقلاب از فساد شاه و سرکوب پلیس و فقر توده ها ناشی می شد؛ این دیدگاه غلط است. در حکومت شاه، وضع ایران از تمام کشورهای منطقه، سوای اسرائیل، بهتر بود. مردم آن، جزء تحصیل کرده ترین مردم منطقه بودند. من به خاطر دارم، شاه در سال 1979، اندکی قبل از اینکه به مصر برود و در آنجا بمیرد، در مکزیک به من گفت: ده ها هزار دانشجو را به کالج های ایالات متحده فرستاد تا فقط بازگردند و به انقلاب علیه وی بپیوندند.

انقلاب ایران در ظاهر جنبه ی ضد استبدادی داشت، اما در واقع انقلابی بود علیه مدرنیته و ارزش های غربی. این انقلاب، همان قدر که از کاپیتالیسم (سرمایه گرایی) تنفر داشت، از کمونیسم نیز متنفر بود. هر دو را به مانند دو روی یک سکه ی ماتریالیسم (مادی گرایی) می دید. جوانان از این انقلاب حمایت کردند، نه برای اینکه خواهان آزادی، شغل، مسکن و لباس بهتر بودند؛ چون چیزی را می خواستند تا به آن بیش از ماتریالیسم معتقد باشند.

پس از انقلاب، مردم ایران همان چیزی را به دست آوردند که انقلاب، قول داده بود. اینکه آنها تصور می کردند به چه چیزی دست خواهند یافت کاملا روشن نیست، اما جای انکار نیست که انقلاب اسلامی، یک انقلاب واقعی اندیشه ها را ارائه داد و آنها، آن را با عشق و ایمان پذیرفتند.»

این حرف ها، جدید نیست اما شنیدنش از دهان رئیس دولت استکباری شیطان بزرگ، از آن اتفاقاتی است که ساعت ها نیاز به تحلیل و بررسی دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۲ ، ۰۵:۴۹
ــ ــشــمــســ

اوباما بلافاصله پس از مکالمه تلفنی با آقای روحانی، اعلام کرد که فشار تحریم‌ها، رئیس‌جمهور ایران را پای مذاکره کشانده است! وزارت خارجه آمریکا با صدور بیانیه‌ای تاکید کرد «آمریکا دست به هیچ اقدامی نمی‌زند که نگرانی اسرائیل را در پی داشته باشد». همان روز، وندی شرمن، معاون وزیر خارجه و عضو ارشد تیم مذاکره‌کننده آمریکا در گروه 1+5 در مصاحبه با خبرنگاران توضیح داد «اوباما با غنی‌سازی زیر 5 درصد در داخل خاک ایران موافقت نکرده است». رئیس‌جمهور آمریکا در مصاحبه مشترک با نتانیاهو که به واشنگتن رفته بود، تصریح کرد که «گزینه نظامی علیه ایران هنوز هم روی میز است».
خانم شرمن به سنا رفت و در نشست با سناتورهای عضو کمیته سیاست خارجی سنا، گفت ‌«هدف ما از اقدامات اعتمادساز، تضعیف موقعیت کنونی ایران و ایجاد اختلال در برنامه هسته‌ای این کشور است.» وندی شرمن در همین نشست و در پاسخ رابرت منندز با وقاحت می‌گوید «فریبکاری بخشی از DNA ایرانیان است».
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ آبان ۹۲ ، ۰۸:۳۶
ــ ــشــمــســ
White House Down (سقوط کاخ سفید)، دومین فیلمی است که در سال 2013، با محوریت حمله ی تروریستی در داخل خاک آمریکا و به کاخ سفید ساخته شده است. قبل از این، فیلم Olympus Has Fallen نیز با این موضوع ساخته شده بود. همین مسئله ی ساخته شدن چند فیلم پر هزینه با یک موضوع، به وضوح نشان دهنده ی سیطره ی یک نظام دقیق و عمیق سفارشی سازی در راستای اهداف دولت آمریکا بر هالیوود است که جماعت سینمایی و شبه روشنفکری ایران، مدام تکذیبش می کنند.
ناگفته نماند که کارگردان این فیلم، رولند امریش است یعنی کارگزدان روز استقلال، روز بعد از فردا و 2012؛ کارگردان اصلی ترین پروژه های هالیوود در جهت اهداف دیپلماتیک و استکباری آمریکا.

فیلم سقوط کاخ سفید، در مورد یک حمله ی تروریستی به کاخ سفید است، حمله ای که توسط یکی از نزدیکان امنیتی رئیس جمهور آمریکا، به پشتوانه ی کمپانی ها و مجتمع های نظامی – صنعتی آمریکا و در مخالفت با یک تصمیم رئیس دولت آمریکا، سامان دهی شده است. رئیس دولت آمریکا، از قضا سیاه پوست است و تصادفا در همین زمان، تصمیم دارد که مذاکرات سازش خاورمیانه (نام استعماری مصنوع غربی ها برای منطقه ی ما) را با الشریف، رئیس جمهور ایران، انجام دهد. همه ی فیلم، داستان همین حمله ی تروریستی است که در مخالفت با این تصمیم صورت گرفته و با قهرمان بازی توهمی یک آمریکایی که تصادفا در آن صحنه قرار گرفته است (مثل آن فیلم دیگر)، به پایان می رسد. هدف از این مطلب، نقد فیلم نیست بلکه مسئله بر سر بخشی از مسائلی است که در فیلم مطرح می شود.

در بخش های پایانی این فیلم، یکی از اقدامات افراد مسلحی که به کاخ سفید حمله می کنند و به راحتی تسخیرش می کنند، تلاش برای فعال سازی موشک های اتمی آمریکا است که اهداف مشخصی را نشانه رفته اند. مسئله بر سر همین اهداف است. در فیلم، چند تا از این اهداف نام برده می شوند و در یک نما، همه ی آنها نشان داده می شوند: بندرعباس، چابهار، تبریز، تهران، مشهد، نطنز، قم و شیراز!

نتیجه ی سخنان نسنجیده ی بعضی ها در اینکه «آتش بس را پذیرفتیم چون از شیمیایی عراق در اواخر جنگ ترسیدیم»، این است؛ حالا آمریکایی ها تهدید به حمله ی هسته ای می کنند. می خواهید باز هم بترسید؟!

اگر رئیس دولت جمهوری اسلامی، به جای آن مردک آمریکایی زده ی غرب پرست، یک انسان ایرانی ، موحد و سریع الغیرت، مشاور بین المللش بود، همین فردا این فیلم را در تلویزیون نمایش می داد و می گفت به خاطر این حرکت وحشیانه، ضد انسانی و ضد قانونی آمریکایی ها در نشانه گیری هشت نقطه از سرزمین ما با موشک هسته ای، تا اطلاع ثانوی، طرح تجزیه ی آمریکا، به عنوان تنها گزینه ی ما روی میز است. با پر رویی تمام، 8 نقطه از سرزمین ما را با موشک هسته ای نشانه گرفته اند و دم از مذاکرات آشتی می زنند. یک ذره عقل در وجود هر انسانی باشد می گوید مذاکره، یک جوک است در این شرایط. حقیقت نظام بین الملل کنونی و نظم مبتنی بر کدخدایی آمریکا این است که با موشک هسته ای، هشت نقطه از یک کشور دیگر را که در همین فیلم هم اذعان می کنند که کلاهک هسته ای ندارد، نشانه می روند و به دنبال کشتن مردم آن کشور هستند. حقوق بشر و دموکراسی و آزادی در نگاه آمریکایی ها همین موشک های اتمی است که هشت نقطه از خاک ما را نشانه رفته است و به صراحت نشان می دهند که عن قریب شلیک می شود.

سهم انسان ایرانی از دهکده ی جهانی این است که یا تن به خواسته های غربی ها بدهد و به دین و آیین آنها در آید و یا با موشک هسته ای، 8 نقطه از خاکش را هدف قرار می دهند و نسل انسان ایرانی را می خشکانند. اگر دغدغه ی اینها، حقوق بشر و دموکراسی و آزادی و جامعه ی مدنی است، چرا دلشان برای مردم عربستان و بحرین و امارات و کویت و قطر و اردن نمی سوزد؟ مردم بیچاره و بلازده ی یونان و ایتالیا و پرتقال و اسپانیا و ...، روزی نیست که یک عده شان در اعتراض به تبعات همین نظام حاکم، بیرون نریزند و خیابان ها را اشغال نکنند! مگر در عربستان، گردن افراد را با شمشیر نمی زنند؟ مگر زنان حق رانندگی (بخوانید زندگی) دارند؟ مردم در این کشورها، در رؤیاهایشان هم، خواب رأی دادن نمی بینند! این کفار دلشان برای هر کس بسوزد، سرنوشت سرزمین افغانستان و فلسطین و بوسنی و ویتنام و عراق و لیبی و سوریه در انتظارش است، شک نکنید.

زالو صفتی، از ذاتیات بشر مدرن غربی است و نمی تواند بدون مکیدن خون دیگران زنده بماند، اصلا از این کار لذت می برد. بلادساکریسم (Bloodsuckerism) از اولیات مبانی شکل گیری این تمدن است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۲ ، ۰۷:۰۴
ــ ــشــمــســ