قرن حضور

مجالی برای فراز آمدن از خویشتن، و فارغ از تعلقات و مشهورات، به دیگر گونه اندیشیدن. حمد و سپاس خدای را که ما را در مسیری قرار داد که در مصیر باشیم إلی الله...
طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلاب اسلامی» ثبت شده است

بسمه تعالى

قیام مردان حق از اعصار قبل از اسلام و از بدو اسلام، توأم با مشکلات عظیمه بوده است که گرفتاری‌هاى شما آقایان محترم و فشارهاى دستگاه جبار، در قبال آنها سهل است؛ مع ذلک با ملاحظه ظروف و مشکلات داخل و خارج، باید از این پایدارى تشکر کنم. با اطمینان نفس به شما آقایان محترم وعده فرج قریب مى‏دهم، چه عمر من در این آخر وقت به آن برسد یا نه.

آتشى که در کانون سینه‌‏ها و قلب‌ها روشن شده است، خاموش شدنى نیست یا لااقل به این زودى خاموش نخواهد شد و ممکن است شماها شاهد انفجار عظیم آن باشید. لِیَهْلِکَ مَن هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحیى‏ مَنْ حَىَّ عَنْ بَیِّنَةٍ. مأیوس نباشید و به خود یأس را راه ندهید، قوى باشید و دیگران را تقویت کنید و تواصى به صبر و تواصى به حق کنید. خداوند با شما است. والسلام علیکم.

روح اللَّه الموسوى الخمینى

14 اسفند 1346

 

یک نکته‌ی جالب: زیاد شنیده‌ایم این جمله‌ی معروف را که امام فرموده‌اند: «انقلاب ما، انفجار نور بود». جالب اینجا است که در صحیفه‌ی امام، این جمله وجود ندارد و ظاهراً با توجه به پاورقی صفحه‌ی 181 از جلد 6 کتاب صحیفه‌ی امام، اساساً این جمله، مربوط به حضرت روح‌الله نیست و تعبیری است مربوط به یاسر عرفات:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ بهمن ۹۲ ، ۰۷:۱۴
ــ ــشــمــســ

کتاب «1999: پیروزی بدون جنگ»، نوشته ی ریچارد نیکسون، 37مین رئیس دولت آمریکا، حرف های جالبی دارد که در فصل پنجم و مباحث مربوط به مذاکرات شوروی و آمریکا، آن قدر نکات و ظرایف دقیقی از مذاکره گفته شده است که شاید بهترین متنی باشد که بایستی حتما اعضای تیم مذاکره کننده ایران، به دقت آن را مطالعه نمایند.

  

اما مسئله در این مطلب، مذاکره نیست بلکه اعترافات دقیق و عمیق رئیس دولت شیطان بزرگ است در باب ماهیت انقلاب اسلامی ایرانیان. در صفحه ی 339، نیکسون معتقد است:«در بسیاری از نقاط جهان سوم و به ویژه در جهان اسلام، رفاه به تنهایی کافی نیست. ایران یک نمونه است. افسانه ای که درباره ی انقلاب ایران گفته می شود این است که این انقلاب از فساد شاه و سرکوب پلیس و فقر توده ها ناشی می شد؛ این دیدگاه غلط است. در حکومت شاه، وضع ایران از تمام کشورهای منطقه، سوای اسرائیل، بهتر بود. مردم آن، جزء تحصیل کرده ترین مردم منطقه بودند. من به خاطر دارم، شاه در سال 1979، اندکی قبل از اینکه به مصر برود و در آنجا بمیرد، در مکزیک به من گفت: ده ها هزار دانشجو را به کالج های ایالات متحده فرستاد تا فقط بازگردند و به انقلاب علیه وی بپیوندند.

انقلاب ایران در ظاهر جنبه ی ضد استبدادی داشت، اما در واقع انقلابی بود علیه مدرنیته و ارزش های غربی. این انقلاب، همان قدر که از کاپیتالیسم (سرمایه گرایی) تنفر داشت، از کمونیسم نیز متنفر بود. هر دو را به مانند دو روی یک سکه ی ماتریالیسم (مادی گرایی) می دید. جوانان از این انقلاب حمایت کردند، نه برای اینکه خواهان آزادی، شغل، مسکن و لباس بهتر بودند؛ چون چیزی را می خواستند تا به آن بیش از ماتریالیسم معتقد باشند.

پس از انقلاب، مردم ایران همان چیزی را به دست آوردند که انقلاب، قول داده بود. اینکه آنها تصور می کردند به چه چیزی دست خواهند یافت کاملا روشن نیست، اما جای انکار نیست که انقلاب اسلامی، یک انقلاب واقعی اندیشه ها را ارائه داد و آنها، آن را با عشق و ایمان پذیرفتند.»

این حرف ها، جدید نیست اما شنیدنش از دهان رئیس دولت استکباری شیطان بزرگ، از آن اتفاقاتی است که ساعت ها نیاز به تحلیل و بررسی دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۲ ، ۰۵:۴۹
ــ ــشــمــســ

دو نسبت سنجی  و طبقه بندی جالب از دو وبلاگ:


 

مقایسه ی نسبت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی از دو دیدگاه:

آنچه از نظریه پردازان نسبت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی بر می آید به نظر می آید دو نگاه غالب در تبیین این نسبت وجود داشته است که هر دو نگاه را می توان در شکل گیری جمهوری اسلامی به نحوی موثر دانست: نگاه اول: شریعتی - مطهری. نگاه دوم: نگاه آوینی.

نگاه اول: شریعتی - مطهری   
در این روایت از گفتمان انقلاب اسلامی،‌ انقلاب اسلامی شروع نهضتی است که بواسطه آن مسلمانان انقلابی بر ناتوانی اسلام برای اداره جامعه در عصر مدرن خط بطلان میکشند، وارد عرصه قدرت میشوند تا با تکیه بر دانش و فرهنگ اسلامی و چالش ضد استعمارانه با غرب کشوری پیشرفته بسازند و ایران را به نمونه یک کشور پیشرفته اسلامی تبدیل کنند. در این گفتمان دشمن اصلی، غرب امپریالیست ماب است و مسلمانان میتوانند با تکیه بر نیروهای بومی از وابستگی به غرب خود را رها کرده و در جهت تلاش برای آبادی سرزمین خود بکوشند. برای فعال معتقد به این گفتمان، مبارزه سیاسی-دپلماتیک با غرب، تکیه بر پیشرفتهای مدرن در صنایع و استفاده از امکانات برای اسلامی کردن جامعه موضوعیت پیدا میکنند و فردیت انقلابی کسی است که در مراکز و ساختارهای قدرت حضور پیدا کرده و برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی با این روایت تلاش می کند.

نگاه دوم: آوینی
در این روایت، از انقلاب اسلامی به عنوان یک واکنش به تمدن غرب یاد می شود که زمینه ساز شکل گیری تمدن پسا مدرن شیعی است. در این نگاه، گفتمان انقلاب ناظر به گفتمانی است که قدرت بر آمده از آن به دنبال ایجاد زنجیره فضاهایی است که در آن ساختارهای مدرن در هم شکسته و مفاهیم بومی و دینی در شکل گیری جایگزینهای پسا مدرن در روش زندگی در حال تلاش اند. با توجه به جنس سیال و غیر ایستا قدرت در این روایت، انقلاب اسلامی شکل نهضت گونه خود را حفظ کرده و با الهام از چارچوب تعیین شده توسط ولی فقیه، به شکل غیر متمرکز، پخش و موثر دست به آلترنتیوسازی پست مدرن اسلامی-شیعی میزند. در این روایت اکتویسیم و جهادگری به جای حضور در مراکز مدرن اعمال قدرت موضوعیت یافته و اکتیویست انقلاب اسلامی فردیتی گذرکرده از مدرنیته است که با درک معنویت انقلابی برای شکستن ساختارها و مظاهر مدرن هم در لایه نظری، نشانه ها و گزاره ها و هم در ساحت عمل تلاش میکند. او همچنین با مطالعه روش های توسعه غیر سرمایه داری و یادگرفتن از تجربیات دیگران در ایجاد آلترناتیوهای مبتنی بر زندگی دینی و فطری تلاش می کند.


 

مقایسه ی دیدگاه آقای مصباح و آقای جوادی آملی در نسبت با علم دینی:

در نگرش حضرت آیت‌الله جوادی آملی، همه علوم، اگر با معرفت وحیانی و عقل برهانی معارض نباشد، علم دینی محسوب می‌شود، چرا که عالم، مخلوق خداست و کشف هر یک از قوانین طبیعت، کشف حقایقی است که خدای سبحان در درون نظام تکوینی عالم قرار داده است. ایشان بر این باور است که عقل مورد نظر دین، همه مراتب عقل امروزی را شامل می‌شود و حتی عقل تجربی را نیز پوشش خواهد داد. به واقع، عقل شهودی، عقل تجریدی، عقل نیمه‌تجریدی و عقل ظنی تجربی، همگی از مراتب عقل دینی هستند که ارزش‌ آن‌ها از بالا به پایین کم‌تر می‌شود. بنابراین، علومی چون: فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی، پزشکی، مهندسی برق، سدسازی و... در ادامه عقل الهی و علم الهی قرار دارند و همگی دینی‌اند.

در مقابل این نگرش، آیت‌الله مصباح یزدی، عقل دینی را فقط عقل برهانی یقینی می‌دانند و منبع دین را خارج از نقل و عقل برهانی نمی‌انگارند. ایشان بر این‌باورند که دین عهده‌دار بیان همه علوم نیست و صرفاً هر آن‌چه در هدایت و سعادت بشری اهمیت دارد، در لسان دین تبلور یافته است. بنابراین، از دیدگاه علامه مصباح یزدی، نظریه معرفت‌شناختی آیت‌الله جوادی آملی، قلمرو دین را بیش از حد توسعه داده و دلیلی بر این توسعه در منابع دینی و وحیانی وجود ندارد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۲۲
ــ ــشــمــســ

... عَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ ... بالاخره این آیات قرآن هم باید مصداقی پیدا کند تا بفهمیمش! ما به عشق خمینی زنده هستیم و تا سید علی را داریم و بالای سرمان، شجره ی طیبه ی ولایت، شاخه گسترده است، نه سرخورده می شویم و نه از صحنه کنار می رویم. فرمول های پوچ غربی ها هم در درمان Political Depression بخورد توی سرشان!
ما خوشحالیم که انقلاب اسلامی، در این دوره می تواند دستاوردهای 8 سال اخیرش را در گام نظام اسلامی، تثبیت کرده و آماده شود برای خیزهای بلند آینده. تحلیل های غلط و مبتنی بر «فرار رو به جلوی» برخی از دوستان انقلابی هم، نباید باعث شود تا این خطوط باریک و سطحی تفرقه و انفکاکی که مابین بچه ها افتاده است، عمق پیدا کند و بشود تنگه هایی که با تکیه بر ولایت پذیری هم نشود پرش کرد. با کنار رفتن فلان آدم و نیامدن فلان آدم و وفای به عهد آن یکی در ائتلاف، چیزی حل نمی شد، چرا که مسئله، عمیق تر از این حرف ها است!

باید اشتباهاتمان را بشناسیم و این انتخابات و نتایجش را به درستی تحلیل کنیم، اگر نه به همان بلایی دچار خواهیم شد که جریان اپوزوسیونی اصلاحات شد و مجبوریم با کسانی ائتلاف کنیم که روزگاری فحششان می دادیم.
گفتمانی که به غلط «اعتدال» می خوانندش، بالاخره رأی آورد اگر چه با یک اکثریت به شدت ضعیف و شکننده. ذره ای اعتقاد به اینکه گفتمان منتخب، گفتمان «سازش و تسلیم» است، با ولایت پذیری مان در تعارض خواهد بود و دیگر باید شعارهای خطرناکی مثل «نه سازش نه تسلیم، یار فلانی هستیم» را به کلی حذف کرده و به جای آن، از «نه سازش نه تسلیم، یار ولایت هستیم»، استفاده کرد. قطعا گفتمان منتخب، گفتمان سازش و تسلیم نیست و نخواهد بود و هر رأیی که به این گفتمان داده شد، رأی به انقلاب اسلامی و مقاومت بر سر منافع ملی و دینی، بوده است.

مردم ایران، به واقع به امر ولی فقیه و نایب امام زمان، عمل کردند و هیچ نزاعی در این امر نکردند، چرا که «حماسه ی سیاسی» محقق شد و مردم ثابت کردند خلاف آنچه بسیاری می پندارند، این نظام از دوبخش «جمهوریت» و «اسلامیت» تشکیل نشده است بلکه، اسلامیت نظام و جمهوریت نظام، ذات واحدی هستند که در دو وجه، ظهور پیدا کرده و متجلی شده است. مردم سالاری دینی و همچنین جمهوری اسلامی، وصله کردن و ضمیمه کردن دین و اسلام به مردم سالاری و جمهوری نیستند، بلکه در باطن، یک چیزند.
جمهوریت در ذات اسلامیت است و مردم سالاری در ذات دین. برای همین خاطر است که همواره ولی امر مسلمانان، حتی به قیمت تحمل فتنه های سختی مثل فتنه 88 و حتی به قیمت بر سر کار ماندن کسانی که آنچنانی که باید، به مبانی انقلاب اسلامی، اعتقاد ندارند، پای رأی مردم مسلمان و جمهوریت و مردم سالاری می ایستد، چرا که در حقیقت، پای اسلامیت و دین و رأی خدا ایستاده است.
باقی حرف ها بماند برای بعد إن شاءالله
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۴۷
ــ ــشــمــســ