قرن حضور

مجالی برای فراز آمدن از خویشتن، و فارغ از تعلقات و مشهورات، به دیگر گونه اندیشیدن. حمد و سپاس خدای را که ما را در مسیری قرار داد که در مصیر باشیم إلی الله...
طبقه بندی موضوعی

صفر تا صد تمدن

سه شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۳۴ ب.ظ

تمدن‌ها، بر بستر نظری و معرفتی مختص خود و به واسطه‌ی اعتماد عمومی انسان‌ها به مبانی و وعده‌های آن تمدن، شکل می‌گیرند و از همین رو، واجد هویت خاص و اختصاصی هستند. اگر وضعیتی را که انسان در زمین، هیچ تمدنی شکل نداده است، بتوان فرض و تصور کرد و نام آن را «صفر تمدن» بگذاریم؛ مانند این است که انسان در مقام جمعی، در مرکز یک دایره از صورت‌های امکان تمدن، قرار گرفته است. منطبق با معتقدات معرفتی و نظری محوری انسان فعال هر دوره، انسان یکی از راه‌های ممکن به سمت محیط دایره را انتخاب کرده و مطابق با غایاتی که برای حیات خود، مفروض کرده است، صورت تمدنی حیات فردی و اجتماعی خود را رقم می‌زند. انسان مدرن مغرب‌نشین، که تقریباً پس از سال‌های 1500 میلادی، انسان فعال سیاره شد، غایات خاصی را برای خود، منظور کرده و تمدن مدرن را رقم زد که وضعیت‌های پست‌مدرن و ترنس‌مدرن نیز، باطناً و ماهیتاً تفاوتی با وضعیت مدرن ندارند.


تمدن خالص و ناب اسلام، تمدنی است که در همه‌ی وجوه و سطوح، کاملاً برآمده‌ی از اسلام باشد و اینکه عده‌ای، معتقدند که اگر عالم، ذیل تفکر اسلامی هم صیرورت می‌یافت، به همین تکنولوژی و رفاه و اقتصاد و سیستم‌های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی، می‌رسید، گویای این است که نه حقیقت اسلام را در یافته‌اند و نه حقیقت انسان را و نه در سیر و طرح کلی عالم، تفکر کرده‌اند. تمدنی که مأخوذ از اندیشه‌ی اسلام باشد، در همه‌ی وجوه، با تمدن مدرن، فرق خواهد داشت و اصلاً غایت اسلام با غایت مدرنیته، متفاوت است و از همین رو، صورت تمدنی این دو منظومه‌ی فکری و معرفتی نیز متفاوت خواهد بود.

این تفاوت و مفارقت باطنی و ماهوی، در همه‌ی وجوه حیات انسان، ظهور خواهد یافت و فی‌المثل، هنری که امروز در جهان رایج است و تحت عنوان هنر، شناخته می‌شود، به هیچ وجه، مصداق عنوان «هنر اسلامی یا دینی» نیست. البته که حقیقت هنر، اگر ظهور یابد، چون بیان شیدایی حق است، سراسر اسلامی است اما این را باید دانست که هنر اسلامی، هنری است که قالب و محتوا و مضمون (تم) آن، جوشیده و برآمده‌ی از اسلام باشد. تقریباً همه‌ی قالب‌های بیانی هنری امروز، از موسیقی و فیلم و سینما گرفته تا نقاشی و گرافیک و رمان، مولود و محصول مدرنیته هستند و اگر هم در قبل از دوران مدرن، سابقه‌ای داشته باشند، کاملاً به لحاظ ماهوی، با صورت امروزین آنها، که یک صورت عمیقاً تکنولوژیک است، متفاوت بوده است. این هنرها را می‌شود به خدمت اسلام گرفت با شرایطی سخت، اما هرگز هنر اسلامی و دینی نیستند. این هنرها، در صورت و معنای کلی، عالم دیگری را بنا می‌کنند و در جهت غایات دیگری، ظهور و تطور یافته‌اند که آن غایات، متناقض با غایات اسلام است.

مثلاً در معماری اسلام، غایت اساسی در ساخت بناها، «صله‌ی رَحِم طبیعت» است. صله‌ی رَحِم، سطوحی دارد که یک سطح آن، صله‌ی رحم ولایت است و یک سطح آن صله‌ی رحم طبیعت و یک سطح، صله‌ی رحم خویشان و نزدیکان و مؤمنان. هر سطح از صله‌ی رحم، آدابی دارد و باید حرمت موضوع صله‌ی رحم، رعایت شود. همان‌طور که در صله‌ی رحم ولایت، انسان باید خود را در سلسله‌ی ولایت الهی و در مدار ولیّ، تعریف و تنظیم کند و حیات اجتماعی و علمی خودش را با او میزان و معیار کند، در صله‌ی رحم طبیعت نیز، انسان باید صورت حیات خود را به نحوی تنظیم کند، که به طبیعت، آسیب نرسد و کمترین تصرف را در طبیعت، صورت دهد.

طبیعت، مادر انسان است و شکل حیات انسان که در معماری ظاهر می‌شود، باید در دل طبیعت، تعریف و تنظیم شود نه اینکه طبیعت، تابع شکل حیات انسان، قرار بگیرد. انسان باید خودش را با طبیعت، مطابقت دهد و در ضمن از انسانیت هم ساقط نشود، نه اینکه طبیعت مطابق غایات متجاوزانه‎ی انسان، مورد تصرف قرار بگیرد. از این روی، باید در معماری، طبیعت، محور قرار بگیرد و حیات انسان، در حول و حوش آن، تنظیم شود. اگر این اتفاق بیفتد، دیگر گلدان، به عنوان یک شیء تزیینی، که یکی از موجبات حیات مدرن و آپارتمانی است، موضوعیتی ندارد و صرفاً به عنوان محلی موقت برای حیات گل و بوته، استفاده می‌شود. گلدان، در حیات حقیقی، فقط محلی است برای دوره‌ای موقت که در آن دوره، یا گل را از مکانی به مکانی، جابجا می‌کنند و یا محلی است برای دوره‌ای موقت که گل یا بوته، اندکی ریشه بدواند و قوام حیات دائمی در باغ و باغچه را بیابد. از این روی، حیات گل در گلدان، شبیه دوره‌ی حیات انسان در دنیا است و به همان نسبتی که انسان در دنیا، حیات ابدی دارد، گل هم در گلدان، حیات ابدی باید داشته باشد. باغچه‌های امروزی، به واقع باغچه نیستند و عوض اینکه باغ کوچک باشند، گلدان بزرگ هستند. در مورد حوض آب نیز، چنین مسائلی، موضوعیت دارد. انسان باید شکل حیات خود را در طبیعت، سامان بدهد نه اینکه طبیعت را در شکل حیات خود.

تمدن مدرن و مظاهر و ظواهر و مولودات آن، به ما به ارث رسیده‌اند و انسان مسلمان، اگر می‌خواهد طرحی نو دربیندازد، باید در باطن آنها تصرف بکند. این تنها راهی است که می‌شود دورانی را برای هجرت به تمدن اسلامی، رقم زد تا آن صورت حقیقی حیات، ظاهر شود. انسان مسلمان، در مقام جمعی و کلی، هیچ شراکتی در توسعه‌ی تکنولوژی و سایر مولودات مدرنیته نداشته است اما این روزها، نم‌نمک دارد تسلیم مقتضیات حیات مدرن می‌شود و به خصوص با رفتن به سمت توسعه‌ی تکنولوژی‌های جدیدتر که به «های‌تک» مشهورند، شراکتی اگرچه حاشیه‌ای، برای خود رقم می‌زند. فضای سایبر نیز، یکی از آن مولوداتی است که ما، به عنوان انسان‌های مسلمان، هیچ نقشی در ظهور و تطور و توسعه‌ی آن نداشته‌ایم و حتی از تفکر در اقتضائات و اثرات آن، سر باز می‌زنیم. دیجیتالیسم، سوای ظهوری که در ظاهر حیات دارد، در باطن نیز، اثرات عجیبی دارد و اینکه همه‌چیز در این فضا، تقلیل به کمیت و دیجیت می‌شود و کیفیت‌زدایی شدیدی، رقم می‌خورد، بسیار خطرناک است. به طور مثال، وقتی دو انسان، در یک رابطه‌ی فیزیکال، با هم مخاطبه دارند، «کیفیت حضور آنها» و کیفیت بیان آنها و کیفیت چهره و نوسان أصوات و حرکات أبدان و أندام آنها، خود واجد پیام است و پیامی که به طرف مقابل، منتقل می‌شود، تقریباً نزدیک به مطلق است و چون دو نفر، مخاطبه‌ی مستقیم دارند، مرکب وحشی خیال انسان، امکان جفتک‌اندازی ندارد و تقریباً منجمد می‌شود مگر اینکه خود افراد، بخواهند خیال آن طرف دیگر را تهییج کنند اما در ارتباطات سایبر، چون عموماً در جامعه‌ی ما، ارتباطات از طریق انتقال متون است و نیز مخاطبه، غیرمستقیم است، همه‌چیز، وجه دیگری می‌یابد.

نوشتن متن و تایپ کردن، چون به حد زیادی کمّی شده و فاقد کیفیت شده است، هیچ حس و حالی را منتقل نمی‌کند (مگر اینکه حجم بالایی از توصیف را در متن گنجانده باشند مانند رُمان که با توجه به اقتضائات ارتباطات فوری و آنی و پیامکی و کامنتی مجازی، احتمالش کم است و البته وقتی فردی، محتوای نفس و حال خود را بیان می‌کند، وضعیت اینگونه نیست!) و لذا برای مرکب وحشی خیال طرف دیگر، این راه را باز می‌گذارد که منطبق با أمیال و احتمالاً أمراض نفسانی خود، متن را کیفی‌سازی کرده و تخیل کند. لذا جمله‌ها و کلمات را، آن جوری که می‌خواهد، می‌خواند و تخیل می‌کند و از سوی دیگر، چون متن و یا تصویر است و امکان ذخیره‌سازی نیز دارد، بقا و دوام بالایی دارد و فرد مقابل، می‌تواند روی آن، بارها و بارها، تمرکز و توقف کرده، از نو بخواند و همین جور، در تخیلات نفسانی خود، بر هواهای نفسانی خود، بیفزاید و به این دلیل، خطرناک و ره‌زن است. اگر انسان مسلمان، از امکانات فضای سایبر، به همان غایاتی که ظهور یافته است و به همان نحوی که عموم غربی‌ها از آن استفاده می‌کنند، استفاده کند، قطعاً از حدود الهی، خارج شده و از حوزه‌ی برخی مسائلی که به آنها اعتقاد دارد، بیرون می‌رود. لذا شک نکنید که غایات منتج به ظهور فضای سایبر، با غایات اسلام، تناقض و تضاد دارد و اصلاً این مرض وحشتناک «بیان خود» و «إبراز نفس» که از مهمّات مدرنیته است و به شدت، مورد اهتمام تفکر مدرن و انسان مدرن، هیچ نسبتی با مسلمانی و عبودیت ندارد و اگر عالم، ذیل تفکر اسلام، پیش می‌آمد، هیچ گاه چیزی به نام اینترنت و تکنولوژی و سایبر و ...، ظهور نمی‌یافت.

در اقتصاد، اگر از ظواهری مثل بانک و بورس و ...، بگذریم و کمی عمیق‌تر شویم، به یک نکته‌ی عجبی می‌رسیم که سال‌هاست، حضرت علامه‌ی شهید، مرتضی مطهری، بیان فرموده است و کسی به آن، توجه نکرده است. اسلام با کاپیتالیسم، جمع نمی‌شود و این از بدیهیات اندیشه‌ی هر کسی است که برای یک بار هم که شده، چند تا از آیه‌های قرآن را خوانده باشد. اسلام و کاپیتالیسم، ناقض همند و أخذ یکی، سلب دیگری است. برای بنده مهم نیست که امروز کسانی در این کشور و در کسوت روحانیت و در مساند اجرایی کشور، این چیزها را نمی‌فهمند و کشور را چهار نعل به سمت، کاپیتالیسم می‌تازانند و این بدیهیات را نمی‌دانند، اما این نکته مهم است که مگر قرار نبود که کسی، دیگران را به زور، به جایی نبرد. توسعه‌ی مدرن، از نظر شما بهشت است و می‌خواهید ما را به زور، به بهشت موهوم مدرنیته ببرید؟

اگر کسی می‌خواهد در کاپیتالیسم تصرف کند و سر خر آن را به سمت اسلام کج کند، باید اولا بداند که کاپیتالیسم، ناقض و نافی اسلام است، ثانیاً باید آن را از هویت و شخصیت مدرن آن، ساقط کند تا بتوان آن را در خدمت اسلام در آورد و ثالثاً حتی اگر در خدمت اسلام هم در آمد، هیچ ربطی به اقتصاد اسلام و معاش اسلامی ندارد.

به بیان باطن‌بینانه‌ی مرحوم شهید مطهری: «به عقیده ما مشخّص اصلی سرمایه‌داری که آن را موضوع جدیدی از لحاظ فقه و اجتهاد قرار می‌دهد، دخالت ماشین است. ماشینیسم صرفاً توسعه‌ی آلت و ابزار تولید نیست که انسان ابزار بهتری برای کاری که باید بکند پیدا کرده است، بلکه تکنیک و صنعت جدید علاوه بر بهتر کردن ابزارها، ماشین را جانشین انسان کرده است. ماشین، مظهر فکر و اراده و نیروی انسان بماهو انسان است، مظهر تکامل اجتماع بشری است، تجسم تمدن تاریخی بشری است، حاصل تلاش‌های عظیم فکری چند هزارساله بشری است. ماشین، جانشین انسان است نه آلت و ابزار انسان؛ یک انسان مصنوعی است. ماشین به جای انسان نخ می‌ریسد و پارچه می‌بافد. ماشین شخم می‌زند و درو می‌کند. ماشین جوراب می‌بافد. ماشین می‌نویسد. ماشین می‌دوزد. ماشین الک می‌کند. ماشین کارهایی که انسان با شعور مستقیم خود انجام می‌داد انجام می‌دهد. ماشینیسم این طور نیست که ابزار دستی انسان را تکمیل کرده باشد، مثل اینکه بیل بهتر و ظرف بهتر و کارد و چاقوی بهتر یا قیچی بهتر در اختیار انسان قرار دهد؛ حتی این طور نیست که به جای قوه و بازوی انسان، قوه‌ای از طبیعت استخدام کرده باشد و کارش فقط این باشد که مثلاً ابزاری را که انسان با دست خود باید حرکت دهد یا فشار دهد، ماشین حرکت می‌دهد و فشار می‌دهد؛ نه، بالاتر از این است؛ ماشین تمام کارهای انسان را دقیق‌تر و با راندمان بیشتر و محصول بیشتر انجام می‌دهد». حالا که از نظر ایشان، مشخَّص و ویژگی اصلی و شاخص و هویت کاپیتالیسم، «ماشینیسم» است، چه باید کرد؟ اگر ماشینیسم را از اقتصاد بگیریم، چه می‌شود. البته قطعاً اتفاقات مبارکی می‌افتد منتهی با این توده‌های مردمی که عادت کرده‌اند به این سیستم، چه باید کرد؟ مشکل و مسئله‌ی اساسی، ماشینیسم و تکنولوژیسم است که انسان را در سودای سراب موهوم اتوماسیون، به انحراف کشانده است. شاید یکی از دلایلی که آن روزها، اجازه‌ی انتشار نظرات اقتصادی شهید مطهری را وزارت ارشاد وقت نمی‌داد، بیان همین بواطن بود!؟

تمدن مدرن، یکی از صورت‌های امکان تمدن است و جای‌گزین‌های دیگری هم دارد. انسانی‌ترین جایگزین آن، تمدن اسلام است که قطعاً متحقق خواهد شد و البته باید به این نکته ایمان داشت که حقیقت، آخرین چیزی است که در این أرض مبتلا، متحقق خواهد شد.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۲۶
ــ ــشــمــســ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی