قرن حضور

مجالی برای فراز آمدن از خویشتن، و فارغ از تعلقات و مشهورات، به دیگر گونه اندیشیدن. حمد و سپاس خدای را که ما را در مسیری قرار داد که در مصیر باشیم إلی الله...
طبقه بندی موضوعی

جشن تولد یک دختر فلسطینی در خونین دیار غزه

از قطعنامه‌ها دو سال بزرگ‌تر بود
از غزه 
دو روز کوچک‌تر 
تازه به حرف آمده بود 
اما هنوز نام خود را نمی‌گفت 
با آن که بابا را می‌گفت 
شمع را می‌گفت 
و غزه را ... 
دیشب شب تولد او بود 
که برق نبود 
پدر به آسمان اشاره کرد و گفت: 
الان شمع‌ها روشن می‌شوند... 
و شد! 
در خانه شمع نبود 
اگر چه کیک خنده مادر بود 
پدر گفت: 
به خاطر تو می‌زنند عندلیب! 
و خندید... 
مغازه‌های غزه بادکنک نداشتند 
مغازه‌های غزه 
بی شمع می‌سوختند 
- بابا ! ماه ... 
- ماه را کلاه سرت خواهم کرد دخترکم! 
- بابا ! ستاره... 
- دارند به جشن تولد تو می‌آیند ... 
ببین چه گونه راه می‌روند! 
دوباره فشفشه‌ای روشن شد 
با فسفر سفید 
پدر فریاد زد: به خاطر خدا نزنید... 
مادر می‌خواست فوت کند 
که کیک خنده‌اش خونین شد! 
تنها در چشم‌های دخترک 
دو شمع کوچک می‌سوخت...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ بهمن ۸۷ ، ۱۰:۲۶
ــ ــشــمــســ
این مطلب را برای کسانی می گذارم که با معضل حذف folder option روبرو شده اند:



بعضی وقت ها این گزینه از explorer حذف می شود. برای اینکه دوباره بیاد، باید کارهای زیر را انجام بدهید:

1. از طریق start، وارد بخش run شوید.
2. عبارت gpedit.msc را نوشته و enter کنید.
3. به آدرس زیر بروید:
User Configuration >> Administrative Templates >> Windows Components >> Windows Explorer
 4. عبارت Removes the Folder Options menu from the Tools Menu  را یافته و کلیک کرده و به not configured تغییر دهید و ok کنید.



۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۸۷ ، ۰۷:۱۲
ــ ــشــمــســ
اگر خدا اجازه بدهد، می خواهم سکانس های ارزشمند بعضی فیلم ها را بگذارم برای دانلود علاقه مندان.
برای اولین گزینه هم این را می گذارم تا ببینم جواب می دهد یا نه(در واقع یک، دو، سه، آزمایش می کنیم)
از فیلم دیوانه ای از قفس پرید(احمد رضا معتمدی) در این آدرس:

http://www.mediafire.com/?0ldbeqexibi

آدرس را در Address Bar کپی کرده و در صفحه ی باز شده click to start download را بزنید.

اللهم ارزقنا توفیق الشهاده فی سبیلک
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مرداد ۸۶ ، ۱۴:۳۵
ــ ــشــمــســ
گر بوی تو را باد به منزل برساند جانم برهاند
ور نه ز وجودم اثری هیچ نماند جز گرد و غبارم
چون آهوی گمگشته به هر گوشه دوانم تا دام در آغوش نگیرم نگرانم
از ناوک مژگان چو دو صد تیر پرانی، بر دل بنشانی،
چون پرتو خورشید اگر رو بکشانی وای از شب تارم
در بند و گرفتار بر آن سلسله مویم،
از دیده ره کوی تو با اشک بشویم با حال نزارم با حال نزارم
چون صید به دام تو به هر لحظه شکارم، ای طرفه نگارم
از دوری صیاد دگر تاب ندارم رفته است قرارم ...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ تیر ۸۶ ، ۰۵:۳۸
ــ ــشــمــســ
باز هم در انبوه فرافکنی های سیاسی جریان های متعفن اعتقادات مسلمانی به مسلخ برده شد و در میان سینه ی جماعتی که هنوز زخم های گذشته را فراموش نکرده اند خنجری از اعماق کینه های فروخفته ی تظاهر به حقیقت کنان نمادین برنشست. در حال و هوای غریب خودمان غرق شده بودیم که یکباره شعله های نامرادی شیوه ی این جریان ها شد.

اگر ذره بینانه تر به حوادث اخیر نشریات به ظاهر دانشجویی دانشگاه امیرکبیر نگاه کنیم به نکات و لطایف جالبی می رسیم. در این نشریات یکسان که فقط در نام و آرم با یکدیگر متفاوت بودند دقیقا به پایگاه های حساس تفکر علوی و در مقیاس یزرگتر به گلوگاه های استراتژیک اعتقاد الهی و توحید ابراهیمی حمله شده بود. ببینید عصمت پیامبر(ص) و در زیر سایه ی آن علی (ع) اساسی ترین مرتبه و بحرانی ترین نقطه برای همه ی آیین های بشری برآمده از فرهنگ مبتذل غرب در همه ی تاریخ می باشد. تمامی ایسم های ناکام مصنوعی به نوعی خود را قربانی همین پاکی ذاتی و ظرافت ملکوتی دین اسلام می بینند و این مسئله ای است که هیچ دیدگاه و تفکر زمینی توانایی پردازش و مقابله با آن را ندارد. از همین رو است که می بینیم در فیلم هایی هم که ساخته می شود به دنبال نشان دادن یک چهره ی زمینی از مسیح پرداخته شده و در واقع او را نیز یک انسان مرتکب نشان می دهند تا زمینه ی ایجاد این نگاه نسبت به پیامبر اسلام را نیز به وجود بیاورند.

من در اینجا به دنبال توجیه مطلب خاصی نیستم اما ببینید عصمت ائمه مسئله ی ماورایی است که در فالب نظام اسباب و مسببات زمینی نمی گنجد و فقط کسی آن را درک می کند که به روح اسلام ایمان داشته باشد. پیش فرض لازم این مسئله همان اعتقاد به خدا و قرآن است که در پناه آنها همه چیز حل می شود.

از دید انتشار دهندگان نشریات پس از انکار عصمت ائمه دیگر هیچ مبنایی برای ولایت فقیه وجود ندارد که دقیقا اشتباه بزرگ از همین جا نشآت می گیرد. اصلا ولایت فقیه و حضور یک انسان جامع الشرایط در مقام اجتهاد و رهبری دینی ربطی به مقوله ی عصمت ندارد. چرا که در این صورت می بایست معصومیت یک قاعده ی جاری در زمان باشد تا همیشه معصوم داشته باشیم تا زمامدار حکومت باشد. و دقت کنید که این مسئله به گونه ی دیگری حل شده است و آن هم وجود امام غایب در موجودیت سیال زمان است. لازمه ی اسلام و حکومت ایمانی این نیست که همیشه فرد معصوم در مرکز و رأس حکومت باشد بلکه در صورت وجود و حضور مادی و معنوی امام معصوم بایستی امام در رأس باشد.

همه ی انسان ها در ناخودآگاه خود منتظر کسی هستند که بیاید و آنها را از فلاکت که از دید خود در آن هستند نجات دهد و در واقع این وجود یک نگاه ر‌‌ؤیایی و بعد غیرمادی و قدرت غیرفابل درک بشر را نشان می دهد. همه ی ما منتظر آمدن آن مردی هستیم که از دبستان قرار بود در باران بیاید! در حقیقت این مسئله وجود یک استعداد و نیاز در ذات و هویت انسانی را مستدل می کند و بر اساس آفرینش انسان در انسان قرار گرفته است. با توجه به اینکه خلقت در نگاه ما عبث نیست و خدا برای همه ی نیازهای ما براورده کننده ای در جهان خارج قرار داده است پس یک فردی وجود دارد که روزی می آید. در دین اسلام این انسان همان مهدی موعود است که به واسطه ی این وجود مقدس یکی از اصیل ترین جاودانه ترین و قشنگ ترین فرهنگ های اعتقادی و اصولی از هر لحاظ که همان فرهنگ ناب انتظار می باشد پدیدار گشته است.

در مورد حجاب هم حرف زیاد گفته شده است و در آینده من هم بیشتر می نویسم.

اما جالب ترین نکته نشریات کودتایی اخیر این که در سخنرانی دکتر سروش که در سال ۸۴ (فکر کنم ۳ مرداد"۲۵ ژوییه" ) در دانشگاه سوربن فرانسه و در جمع دانشجویان ایرانی صورت گرفت می توانم به جرآت بگویم همین مسایل زیر سؤال رفت و وقتی این نشریات را می خواندم به یاد آن حرف های دکتر سروش افتادم. گویی نویسنده ی مطلب برداشت آزادی از آن سخنرانی کرده است. حال سؤال اینجاست که چرا آن موقع کسی برای اسلام شیشه نمی شکست و پیراهن پاره نمی کرد؟!

در روزهای آینده سعی می کنم متن سخنرانی دکتر را اگر پیدا کردم بگذارم.

منطبق باشید

    با خواسته های صاحبتان!   

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ ارديبهشت ۸۶ ، ۱۱:۱۶
ــ ــشــمــســ

کدامین شب از آن شب تیره تر بود                      که زهرا حایل دیوار و در بود

وای من و وای من و وای من                                میخ در سینه ی زهرای من

گوشه ی چشم تو چرا شد کبود                          فاطمه جان مگر علی مرده بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۸۵ ، ۱۰:۵۷
ــ ــشــمــســ
کاش اگر گاه کمی لطف به هم می کردیم                   

                                                        مختصر بود ولی ساده و پنهانی بود

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۸۵ ، ۱۸:۲۷
ــ ــشــمــســ

                         

من در این تنهایی

               فکر یک بره ی روشن هستم

                                       که بیاید علف خستگی ام را بچرد!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۸۵ ، ۱۲:۵۵
ــ ــشــمــســ
در آغاز دهه هشتاد میلادی واقعه بسیار شگفت آوری در کره زمین روی داد که غرب را از خواب غفلتی که به آن گرفتار آمده بود خارج کرد. در نقطه ای از کره زمین که یکی از غلامان خانه زاد کاخ سفید حکومت می کرد، ناگهان میلیون ها نفر از مردم از خانه ها بیرون ریختند و فارغ از ملاحظات و معادلات غریزی مربوط به حفظ حیات، سینه در برابر گلوله ها سپر کردند و ارتشی هم که ده ها میلیارد دلار خرج آن شده بود به انفعالی گرفتار آمد که چاقو در برابر دسته خویش دارد: چاقو دسته اش را نمی برد. مردم چه می خواستند؟ عجیب اینجاست. مردم چیزی می خواستند که هرگز با عقل حاکم بر دنیای جدید جور در نمی آمد: حکومت اسلامی. نمونه ای هم که برای این حکومت سراغ داشتند به سیزده قرن پیش باز می گشت. مردم ایران این « پیام » را از کدام رادیو و تلویزیون، فیلم و یا تئاتری گرفته بودند؟ این پرسشی بود که غرب نمی توانست به آن جواب گوید. مهم نیست که غرب این نوع حرکت های اجتماعی را چه می نامد: بنیادگرایی، ارتجاع و یا هر چیز دیگر... مهم این است که این واقعه نشان داد « حصارهای اطلاعاتی قابل اعتماد نیستند. »

ببینید! واقعه شگفت آوری که رخ داده بود این بود که غرب ناگهان خود را نه با کشور «جشن هنر شیراز» و «آربی آوانسیان» و « اسرار گنج دره جنی » و « دایی جان ناپلئون » و «جشن های دوهزار و پانصد ساله» و «فریدون فرخزاد»... که با کشور سید مجتبی نواب صفوی و حاج مهدی عراقی روبرو یافت. و انقلاب اسلامی در داخل مرزهای « سپهر اطلاعاتی » غرب روی داد، در یک جزیره ثبات، و پیروز هم شد.


دهکده جهانی واقعیت پیدا کرده است، چه بخواهیم و چه نخواهیم، و ماهواره ها مرزهای جغرافیایی را انکار کرده اند. این همان دهکده ای است که گرگوار سامسا در آن چشم باز کرده است. این همان دهکده ای است که مردمانش صورت مسخ شده « کرگدن » های اوژن یونسکو را پذیرفته اند. همان دهکده ای که مردمانش « در انتظار گودو » هستند. این همان دهکده ای است که در آن مردمان را به یک صورتِ واحد قالب می زنند و هیچ کس نمی تواند از قبول مقتضیات تمدن تکنولوژیک سر باز زند. این همان دهکده ای است که بر سر ساکنانش آنتن هایی روییده است که یکصد و پنجاه کانال ماهواره ها را مستقیماً دریافت می کنند. این همان دهکده ای است که در آن روبوت ها عاشق یکدیگر می شوند. این همان دهکده ای است که در آن « ترمیناتور دو » به سی سال قبل باز می گردد و خودش را از بین می برد. این همان دهکده ای است که در آن «بَت من» و «ژوکر» با هم مبارزه می کنند. این همان دهکده ای است که در تلویزیون هایش دختران شش ساله را آموزش جنسی می دهند، همان دهکده ای که در آن گوسفندهایی با سر انسان و انسان هایی با سر خوک به دنیا می آیند. این همان دهکده ای است که در آن تابلوی « مسیح از ورای ادرار » ماه ها توجهات همه رسانه های گروهی را به خود جلب می کند. این همان دهکده ای است که در آن دویست و چهل و شش نوع تجاوز جنسی رواج دارد... اما عجیب اینجاست که باز هم این همان دهکده ای است که در زیر آسمانش بسیجیان در رَمل های فکه زیسته اند، همان دهکده جهانی که در نیمه شب هایش ماه، هم بر کازینوهای « لاس وِگاس » تابیده است و هم بر حسینیه « دوکوهه » و گورهایی که در آن بسیجیان از خوف خدا و عشق او می گریسته اند. دنیای عجیبی است، نه؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۸۵ ، ۱۲:۳۳
ــ ــشــمــســ
تحجر و تجدد دو پرتگاه جهنمی هستند که در این سوی و آن سویِ صراط عدل دهان باز کرده اند: زاهدان متنسّک و عالمان متهتّک؛ آنان فلسفه و عرفان و شعر و موسیقی را تفکیرمی کنند و اینان فقه را از پاسخگویی به مسائل روز عاجز می دانند، و صراط عدل از میانه این دو پرتگاه و از بطن آن می گذرد.

شهید آوینی


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۸۵ ، ۱۲:۲۵
ــ ــشــمــســ