قرن حضور

مجالی برای فراز آمدن از خویشتن، و فارغ از تعلقات و مشهورات، به دیگر گونه اندیشیدن. حمد و سپاس خدای را که ما را در مسیری قرار داد که در مصیر باشیم إلی الله...
طبقه بندی موضوعی

از آن طرف ...

پنجشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۸۶، ۱۱:۱۶ ق.ظ
باز هم در انبوه فرافکنی های سیاسی جریان های متعفن اعتقادات مسلمانی به مسلخ برده شد و در میان سینه ی جماعتی که هنوز زخم های گذشته را فراموش نکرده اند خنجری از اعماق کینه های فروخفته ی تظاهر به حقیقت کنان نمادین برنشست. در حال و هوای غریب خودمان غرق شده بودیم که یکباره شعله های نامرادی شیوه ی این جریان ها شد.

اگر ذره بینانه تر به حوادث اخیر نشریات به ظاهر دانشجویی دانشگاه امیرکبیر نگاه کنیم به نکات و لطایف جالبی می رسیم. در این نشریات یکسان که فقط در نام و آرم با یکدیگر متفاوت بودند دقیقا به پایگاه های حساس تفکر علوی و در مقیاس یزرگتر به گلوگاه های استراتژیک اعتقاد الهی و توحید ابراهیمی حمله شده بود. ببینید عصمت پیامبر(ص) و در زیر سایه ی آن علی (ع) اساسی ترین مرتبه و بحرانی ترین نقطه برای همه ی آیین های بشری برآمده از فرهنگ مبتذل غرب در همه ی تاریخ می باشد. تمامی ایسم های ناکام مصنوعی به نوعی خود را قربانی همین پاکی ذاتی و ظرافت ملکوتی دین اسلام می بینند و این مسئله ای است که هیچ دیدگاه و تفکر زمینی توانایی پردازش و مقابله با آن را ندارد. از همین رو است که می بینیم در فیلم هایی هم که ساخته می شود به دنبال نشان دادن یک چهره ی زمینی از مسیح پرداخته شده و در واقع او را نیز یک انسان مرتکب نشان می دهند تا زمینه ی ایجاد این نگاه نسبت به پیامبر اسلام را نیز به وجود بیاورند.

من در اینجا به دنبال توجیه مطلب خاصی نیستم اما ببینید عصمت ائمه مسئله ی ماورایی است که در فالب نظام اسباب و مسببات زمینی نمی گنجد و فقط کسی آن را درک می کند که به روح اسلام ایمان داشته باشد. پیش فرض لازم این مسئله همان اعتقاد به خدا و قرآن است که در پناه آنها همه چیز حل می شود.

از دید انتشار دهندگان نشریات پس از انکار عصمت ائمه دیگر هیچ مبنایی برای ولایت فقیه وجود ندارد که دقیقا اشتباه بزرگ از همین جا نشآت می گیرد. اصلا ولایت فقیه و حضور یک انسان جامع الشرایط در مقام اجتهاد و رهبری دینی ربطی به مقوله ی عصمت ندارد. چرا که در این صورت می بایست معصومیت یک قاعده ی جاری در زمان باشد تا همیشه معصوم داشته باشیم تا زمامدار حکومت باشد. و دقت کنید که این مسئله به گونه ی دیگری حل شده است و آن هم وجود امام غایب در موجودیت سیال زمان است. لازمه ی اسلام و حکومت ایمانی این نیست که همیشه فرد معصوم در مرکز و رأس حکومت باشد بلکه در صورت وجود و حضور مادی و معنوی امام معصوم بایستی امام در رأس باشد.

همه ی انسان ها در ناخودآگاه خود منتظر کسی هستند که بیاید و آنها را از فلاکت که از دید خود در آن هستند نجات دهد و در واقع این وجود یک نگاه ر‌‌ؤیایی و بعد غیرمادی و قدرت غیرفابل درک بشر را نشان می دهد. همه ی ما منتظر آمدن آن مردی هستیم که از دبستان قرار بود در باران بیاید! در حقیقت این مسئله وجود یک استعداد و نیاز در ذات و هویت انسانی را مستدل می کند و بر اساس آفرینش انسان در انسان قرار گرفته است. با توجه به اینکه خلقت در نگاه ما عبث نیست و خدا برای همه ی نیازهای ما براورده کننده ای در جهان خارج قرار داده است پس یک فردی وجود دارد که روزی می آید. در دین اسلام این انسان همان مهدی موعود است که به واسطه ی این وجود مقدس یکی از اصیل ترین جاودانه ترین و قشنگ ترین فرهنگ های اعتقادی و اصولی از هر لحاظ که همان فرهنگ ناب انتظار می باشد پدیدار گشته است.

در مورد حجاب هم حرف زیاد گفته شده است و در آینده من هم بیشتر می نویسم.

اما جالب ترین نکته نشریات کودتایی اخیر این که در سخنرانی دکتر سروش که در سال ۸۴ (فکر کنم ۳ مرداد"۲۵ ژوییه" ) در دانشگاه سوربن فرانسه و در جمع دانشجویان ایرانی صورت گرفت می توانم به جرآت بگویم همین مسایل زیر سؤال رفت و وقتی این نشریات را می خواندم به یاد آن حرف های دکتر سروش افتادم. گویی نویسنده ی مطلب برداشت آزادی از آن سخنرانی کرده است. حال سؤال اینجاست که چرا آن موقع کسی برای اسلام شیشه نمی شکست و پیراهن پاره نمی کرد؟!

در روزهای آینده سعی می کنم متن سخنرانی دکتر را اگر پیدا کردم بگذارم.

منطبق باشید

    با خواسته های صاحبتان!   

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۶/۰۲/۱۳
ــ ــشــمــســ

نظرات  (۳)

با سلام

امیدوارم که موفق باشید

بهم سر بزن خوشحال میشم

منتظر حضور سبزت هستم



آیینه پرسید که چرا دیر کرده است نکند دل دیگری او را سیر کرده است خندیدم و گفتم او فقط اسیر من است تنها دقایقی چند تأخیر کرده است گفتم امروز هوا سرد بوده است شاید موعد قرار تغییر کرده است خندید به سادگیم آیینه و گفت احساس پاک تو را زنجیر کرده است گفتم از عشق من چنین سخن مگوی گفت خوابی سال‌ها دیر کرده است در آیینه به خود نگاه می‌کنم ـ آه! عشق تو عجیب مرا پیر کرده است راست گفت آیینه که منتظر نباش او برای همیشه دیر کرده است
www.yareasemani.com montazerim
۲۹ اسفند ۹۰ ، ۲۰:۳۰ نادیا ( نانا )
سلام
ممنون از حضور نیلوفریتون..
موفق باشی و پاینده..
یاعلی!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی