قرن حضور

مجالی برای فراز آمدن از خویشتن، و فارغ از تعلقات و مشهورات، به دیگر گونه اندیشیدن. حمد و سپاس خدای را که ما را در مسیری قرار داد که در مصیر باشیم إلی الله...
طبقه بندی موضوعی

به خاطر عندلیب، تازه ترین شعر علیرضا قزوه

دوشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۸۷، ۱۰:۲۶ ق.ظ

جشن تولد یک دختر فلسطینی در خونین دیار غزه

از قطعنامه‌ها دو سال بزرگ‌تر بود
از غزه 
دو روز کوچک‌تر 
تازه به حرف آمده بود 
اما هنوز نام خود را نمی‌گفت 
با آن که بابا را می‌گفت 
شمع را می‌گفت 
و غزه را ... 
دیشب شب تولد او بود 
که برق نبود 
پدر به آسمان اشاره کرد و گفت: 
الان شمع‌ها روشن می‌شوند... 
و شد! 
در خانه شمع نبود 
اگر چه کیک خنده مادر بود 
پدر گفت: 
به خاطر تو می‌زنند عندلیب! 
و خندید... 
مغازه‌های غزه بادکنک نداشتند 
مغازه‌های غزه 
بی شمع می‌سوختند 
- بابا ! ماه ... 
- ماه را کلاه سرت خواهم کرد دخترکم! 
- بابا ! ستاره... 
- دارند به جشن تولد تو می‌آیند ... 
ببین چه گونه راه می‌روند! 
دوباره فشفشه‌ای روشن شد 
با فسفر سفید 
پدر فریاد زد: به خاطر خدا نزنید... 
مادر می‌خواست فوت کند 
که کیک خنده‌اش خونین شد! 
تنها در چشم‌های دخترک 
دو شمع کوچک می‌سوخت...

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۷/۱۱/۱۴
ــ ــشــمــســ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی