قرن حضور

مجالی برای فراز آمدن از خویشتن، و فارغ از تعلقات و مشهورات، به دیگر گونه اندیشیدن. حمد و سپاس خدای را که ما را در مسیری قرار داد که در مصیر باشیم إلی الله...
طبقه بندی موضوعی
پیام حضرت آیت‌الله جوادی آملی (حفظه الله) در مورد فضای مجازی پاک و پاک‌سازی فضای مجازی، حاوی مطالبی بود که می‌توان در مورد هر بخش آن، سرفصل‌ها و مباحث متعددی را باب‌گشایی نمود. جهت شفاف شدن وجوه مفهومی این پیام، نگاهی مختصر می‌اندازیم به لایه‌های مبنایی آن. نکته‌ی قابل توجه، این است که مباحث عرضه‌شده، صرفاً نظرات این بنده است نه نظرات آیت‌الله جوادی آملی (حفظه الله) و البته تلاشی است برای فهم پیام ایشان. برای ورود به مبحث، مقدمه‌ای مختصر در باب فضای واقعی و مجازی در تفکر مدرن، عرضه می‌شود.

از منظر تفکر مدرن، چیزی که با عنوان فضای مجازی، فضای سایبر یا Virtual Space خوانده می‌شود، مفهومی است که در نسبت با فضای واقعی یا Real Space، طرح و فهم شده است. فضای رئال، فضایی است که ارتباطات انسانی در آن، بر مبنای Relation و نسبت‌های اجتماعی اعم از نسبت‌های فامیلی، شغلی، همسایگی و نسبت‌هایی از این قبیل، شکل می‌گیرد که هنگام برقراری چنین جنسی از ارتباط، سوای انتقال اطلاعات از طریق حواس خمسه‌ی انسان، «کیفیت حضور آدمی» در یک وضع، مهم‌ترین بستر رابطه است و فقط در صورت لحاظ کردن همین کیفیت حضور است که تعاطی ارواح و أنفس، به عنوان موهبتی الهی برای درک و فهم انسانی، موضوعیت می‌یابد. عالم رئال در این نگاه، عالم اصالت تعدد و أجزاء، و پلورالیسم و تعدید وجودی است که ظهور آن، اِکسپلوژنال (Explosional) و انفجاری بوده و بر مبنای فرضیه‌ی Big Bang، ظهور یافته است و در همین نسبت، سیر تاریخی آن، یک سیر تطوری و Evolutional بوده است. در این نگاه، فضای رئال، ساحت ابجکتیویتی (Objectivity) هستی را شامل می‌شود.

در نسبت با این فضا، فضای ویرچوال و مجازی، شکل گرفته است. فضای ویرچوال که نتیجه‌ی محتوم تفکر انتزاعی و اصالت تعدد و تجزیه است، مبتنی بر تقرب کمّی محض و مطلق به وجود و انسان، متحقق شده است که Communication و ارتباطات در این فضا، بر مبنای Connection و اتصال شبکه‌ای برقرار می‌شود. در این ساحت، انسان‌ها، مستقیماً تعاطی ارواح و أنفس ندارند چون تقرب جسمانی و بدنی ندارند و روح و نفس انسان در حالت معمول، متوجه جایی است که جسم انسان، ظهور یافته است. در این وضع، انسان‌ها، دیگر کنار هم نیستند بلکه صورت مجعول و مجهولی از وجود متنزل آنها، با هم اتصال می‌یابد. هیچ‌کدام از مفاهیم ویرچوال و سایبر، گویای ماهیت این وضعیت و اتفاقی که رخ داده است، نیستند. انسان‌ها در این ساحت و فضا، ظاهراً با هم ارتباط دارند و متصل هستند اما با کمی تأمل و تفکر در این وضع، روشن می‌شود که در واقع انسان‌ها، بر اثر این فضا و در این وضع، منزوی، منقطع و ایزوله شده‌اند. ماهیت کمّی این فضا، اقتضا دارد که در آن، فقط اطلاعات و آن هم یک صورت کمّی و دیجیتالی از اطلاعات، منتقل شود و همه‌ی وجوه کیفی و نیز غیرکمّی، فقط در صورتی قابل انتقال هستند که قابلیت ترجمه، تبدیل و کامپایل به کمّیت را داشته باشند که وجوه حقیقی کیفی، باطنی و غیبی، تقریباً دیجیتالی نمی‌شوند.

این ساحت از عالم، ظهوری رِولوشنال (Revolutional) داشته و غایت ظهوری آن، یک غایت اِگزیستِنشال (Existential) بوده است. سیر دوام تاریخی این فضا نیز، تطوری و Evolutional شده است. غایت اِگزیستِنشال این فضا، به این معنا است که چون در وضعیت مدرن و سپس پست‌مدرن، مسئله‌ی اصلی انسان جدید، إرضای نیازهای نفسانی خود از طریق بیان خود (Self-Expression) بوده است، لذا نیاز داشته است که در فضایی و در جایی، به راحتی و بدون دردسر و دغدغه، محتوای نفس خود و مکنونات نفسانی خود که عموماً هم محتوایی سخیف و حیوانی بوده است، را بیان کرده و خود را إرضا کند. رجوع به ماهیت فضای مجازی و حتی نمونه‌هایی هم‌چون وبلاگ، وب‌سایت شخصی و صفحات اشتراکی، نشان از ماهیت اگزیستنشال و خودبیانی این مظاهر دارد. به طور کلی، یکی از ویژگی‌های روزگار پس از تحقق وضعیت مدرن تا امروز، همین توجه شدشد انسان به «بیان خود» است که در هر چیز، به دنبال یافتن یک وجه بیانی است که با آن، غربت خود را بیان و محادثه کند!

تعدد و تکثر رسانه‌های مجازی و سیر فزاینده‌ی ایندیویژوالیسم و دیجیتالیسم، تجربیات مشترک انسان‌ها مبتنی بر روابط و ارتباطات Relational را، به شدت کاهش داده است و نتیجه‌ی آن، ظهور بیماری روانی عجیبی نظیر نوستالژیا شده است و کار به جایی رسیده است که غربی‌ها برای درمان بیماری روانی نوستالژی که محصول «نداشتن تجربیات مشترک اجتماعی» است، رو به سامان‌دهی شبکه‌های اشتراکی آورده‌اند تا افراد، تجربیات فردی و شخصی خود را با دیگران، به اشتراک گذاشته و اصطلاحاً share کنند. (ترجمه‌ی Social Network به شبکه‌ی اجتماعی، غلط‌انداز است و ترجمه‌ی درست آن، شبکه‌ی اشتراکی است). ماهیت فضای ویرچوال، الزام می‌دارد که ارتباطات در این فضا، صورت لیبرال داشته باشد و اما اطلاعات در این فضا، صورت سوسیال، و این از ویژگی‌های جالب این فضاست که لیبرالیسم ارتباطاتی را با سیوسیالیسم اطلاعاتی، جمع کرده است!

 

ظاهراً از منظر حضرت آیت‌الله جوادی آملی (حفظه الله) اما، فضای حقیقت و مجاز، صورت‌بندی دیگری دارد. در نظر ایشان، «فضای فرهنگ و فکر و اندیشه، فضای مجاز نیست، بلکه فضای حقیقت است! خواه از ابزار حسّی به دست آید یا از ابزار ماورای حِسّ باشد. چیزی که با اندیشه‌ی اندیش‌وران، در ارتباط مستقیم است، پیامی را به ذهن منتقل می‌کند یا خصوصیّتی در نفس، ایجاد می‌کند، این حقیقت است و نه مجاز! زیرا نه سیم، حقیقت است تا بی‌سیم شود مجاز و نه چهره‌ی صفحه‌ی تلویزیون، حقیقت است تا اگر چیزی بی‌صورت و بی‌تصویر بود، مجاز شود؛ هر جا فکر است و اندیشه است و انتقال فکر و اندیشه و علم، حقیقت است. مستحضرید که فضای مجازی را با تطهیر واقعی نمی‌شود پاک کرد؛ فضای مجازی، طهارت مجازی می‌خواهد، نه حقیقی، و چون این همایش در صدد طهارت و پاکیِ حقیقی است، باید درست توجه کنیم که فضا، فضای حقیقت است نه مجاز! هر جا سخن از علم است، حقیقت است و هر جا سخن از اندیشه و ادراک و پیام علمی است، حقیقت است.»

در نظر حضرت آیت‌الله جوادی آملی (حفظه الله)، اساساً حقیقت و مجاز، معنای دیگری دارند و البته معنای حقیقی و باطنی خود را. ابزار و تجهیزات، ممکن است که وجود فضا را شکل بدهند اما ماهیت آن را با رجوع به ابزار، چه حسی و چه ماورای حسّ، نمی‌شود فهمید. فضای حقیقت از منظر ایشان، دو ویژگی اساسی دارد: «ارتباط مستقیم با فکر انسان» و «ایجاد خصوصیت در نفس انسان» که اولی نیز ظهوری از دومی است. فضای حقیقت، فضای جعل خصوصیت در نفس انسان است و البته ایشان در مورد فضای مجاز، اشاره‌ی مستقیمی ندارند و فقط از این نکته‌ی اشاره‌ای ایشان که «نه سیم، حقیقت است تا بی‌سیم شود مجاز و نه چهره‌ی صفحه‌ی تلویزیون، حقیقت است تا اگر چیزی بی‌صورت و بی‌تصویر بود، مجاز شود»، می‌توان به این معنا رسید که از منظر ایشان، احتمالاً فضای حقیقت، ذیل «وجود أنفسی انسان»، طرح می‌شود و فضای مجاز، ذیل «وجود آفاقی انسان» که البته وجود آفاقی انسان، آفاق وجود است و أنفس وجود، وجود جمعی أنفسی انسان!

در این نگاه، Reality، واقعیت نیست بلکه اصالت صورت متعدد و منتزع وجود است و معنای دقیق واقعیت، ظهور حقیقت است که در ظلّ و ذیل مشیئت حضرت حق، ظهور یافته است. واقعیت همان حقیقت است که مطابق قابلیت عالم و ذیل مشیئت الهی، ظهور یافته است.

 


اما با توجه به این صورت‌بندی‌ها، مسئله‌ی مهم «تطهیر»، چگونه باید انجام بگیرد؟ ایشان معتقدند: «فضای مجازی را با تطهیر واقعی نمی‌شود پاک کرد؛ فضای مجازی، طهارت مجازی می‌خواهد، نه حقیقی، و چون این همایش در صدد طهارت و پاکیِ حقیقی است، باید درست توجه کنیم که فضا، فضای حقیقت است نه مجاز». از نظر ایشان، چیزی که فضای مجازی خوانده می‌شود، فضای حقیقت است و لذا نیاز به طهارت حقیقی دارد و با توجه به اینکه ماهیت فضای مذکور را «ایجاد خصوصیت در نفس» خوانده و آن را اصل انگاشتند، لذا تطهیر این فضا، باید نسبتی با تطهیر نفس داشته باشد تا تطهیر حقیقی باشد.

این فضا که از منظر مدرن، فضای ویرچوال است و از منظر حضرت آیت‌الله جوادی آملی (حفظه الله)، فضای حقیقت است، برای «بیان سابجکتیویته‌ی انسان»، ساخته شده است و در آن، محتوای نفس و مکنونات نفسانی انسان، بیان شده و با دیگران، به اشتراک گذاشته می‌شود و از همین رو و با توجه به اینکه ارتباط با نفس انسان مخاطب دارد و الگوهای احساسی و نفسانی انسان را متأثر می‌کند، باید تطهیر حقیقی شود و نه مجازی. تطهیر مجازی، تطهیر آفاقی و ابجکتیو و تطهیر ظاهر است به این معنا که با منع و إصراف، از دسترسی به برخی مسائل و موارد، ممانعت صورت بگیرد و اما تطهیر حقیقی، تطهیر أنفسی و سابجکتیو و تطهیر باطن است به این معنا که ساختار منع و إصراف، باید در درون انسان، نهادینه شود. این ساختار أنفسی منع و إصراف، همان «غیرت» است. وقتی أنفس انسان، از طریق تزکیه و تأدیب، تطهیر شد، هر آنچه که از آن صادر و ناشی شود، طاهر و مطهر است چون نفس او، نفس زکیّه است و با توجه به اینکه مظاهر رسانه‌ای جدید، عمدتاً فقط ساحت فردی دارند و فقط در خدمت بیان نفس فرد هستند، فقط با تحقق غیرت است که می‌توان تطهیر حقیقی آنها را رقم زد.

انسانی که غیرت أنفسی نداشته باشد، وقتی که در این فضاها قرار می‌گیرد، هم بی‌محابا، محتوای سخیف نفس خود را بیان و عرضه کرده و به أنفس دیگران، تجاوز و تعدی می‌کند و هم محتوای نفس بیگانگان را به نفس خود، راه می‌دهد. تطهیر حقیقی، تطهیر أنفسی انسان است و فقط در این صورت است که هر آنچه در آن فضا منتشر می‌شود، پاک است. البته این مسئله، به معنای حذف تطهیر مجازی و انکار ممانعت‌ها و فیلترینگ‌های بیرونی نیست اما باید این را پذیرفت که اگر کانون استراتژی تطهیر فضای مذکور بر تطهیر حقیقی قرار نگیرد، تطهیر مجازی، موفق نخواهد شد. البته إحاله‌ی مفهوم تطهیر حقیقی به مفهوم مبهم و پا در هوای «فرهنگ‌سازی» نیز، هم ظلم بزرگی است و هم دردی از کسی، جز کسانی که می‌خواهند تطهیری روی ندهد، دوا نمی‌کند!

ایشان معتقدند که تنها راه رسیدن به این غیرت الهی، «هویت‌شناسی انسان» است: «تا انسان هویّت خود را نشناسد، قلمرو هستی خود را نداند و حوزه‌ی وجودی خویش را نشناسد، مرحله‌ی عدم دخالت در کار دیگری و دیگری را راه ندادن، برای او محقّق نخواهد شد». انسان باید خودش را بشناسد و این سوای آن چیزی است که این روزها، تحت عنوان «خودشناسی»، باب شده است. معرفت‌النفس، اصلاً از طریق روان‌شناسی جدید و سایکولوژی، ممکن نیست و فقط با رجوع به قرآن کریم و روایات معصومین و تفکر در طرح کلی عالم و سیر کلی عالم، ممکن است و لاغیر. انسان باید بداند که هویت او، «جامعیت أنفسی» و «فردیت آفاقی» اوست و تنها با رجوع به عقل به معنای قرآنی آن است که می‌توان به شناخت انسان رسید. مقدماتی از این انسان‌شناسی، در شماره‌های پیشین این مجله، منتشر شد.

به علت اهمیت همین تطهیر أنفسی و طهارت حقیقی است که حضرت حکیم جوادی آملی (حفظه الله) می‌فرمایند: «بار این مملکت روی دوش مردم است! بار نظام روی دوش مردم است! ما اگر بخواهیم فضای پاک داشته باشیم، جامعه‌ی پاک، خانواده‌ی پاک، مؤسسات اداری پاک، فضای آموزشی پاک و فضای فرهنگی پاک داشته باشیم، باید مردم را باور کنیم که اینها ستون دین و ستون نظام می‌باشند و ستون را نمی‌شود بدون طهارت، نگه داشت! ستون باید طیّب و طاهر باشد! اگر نماز، ستون دین است؛ حضور قلب، لازمه‌ی آن است و اگر مردم ستون نظام هستند، معرفت راستین، لازمه‌ی آن است.» تطهیر أنفسی مردم، باعث می‌شود که هر چیزی که از ناحیه‌ی مردم، صادر و عرضه شود، طاهر و پاک باشد و اساساً راه نظام‌سازی نیز از همین تطهیر أنفسی انسان، می‌گذرد. (منظور ایشان از مردم، طبق روایتی که از عهدنامه‌ی جناب مالک اشتر، نقل می‌کنند، «عامه‌ی امت» است). وقتی نفس انسان‌ها، پالایش و تزکیه شود، روابط و مراودات و مناسبات فردی و اجتماعی آنها در همه‌ی بخش‌ها، انسانی و اسلامی و پاک می‌شود و در نتیجه، اقتصاد و سیاست و فرهنگ و رفتارهای اجتماعی و رسانه و همه چیز، صورت دینی و پاک، پیدا می‌کند. انسان، هر نسبتی را که أنفساً با حقیقت و دین داشته باشد، در ساحت ظاهر عالم، برملا می‌کند و اساساً از همین روست که فرموده‌اند: «سیاست ما، عین دیانت ماست»، یعنی انسان هر نسبتی را که با حقیقت دین داشته باشد، در سیاست، افشا می‌کند و اگر عده‌ای در سیاست، تن به تئوری‌های لیبرال و سوسیال می‌دهند، باید ریشه‌ی این انحراف را در نسبت‌شان با دین و حقیقت و طریقت دینی، جستجو کنند.

قرار بود که این مطلب، در شماره‌ی جدید مجله‌ی مهاجر، منتشر شود! از اینکه منتشر شد یا خیر، اطلاعی ندارم.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۱۸
ــ ــشــمــســ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی