حکمت زبـــان () - اتیمولوژی یا «الفاظ، موضوعٌ له ارواح معانیاند»
زبان، حافظ فرهنگ و روح باطنی یک قوم است و اگر در بواطن و ظرایف هر زبانی، تفکر شود، نسبت باطنی آن قوم و آن مردمان با حقیقت، تبیین میشود. هر زبانی، نسبتی با حقیقت دارد که تابع نسبت باطنی مردمان متکلم به آن زبان است و هر چه آن قوم، به حقیقتریال تقرب و نذدیکی بیشتری داشته باشند، آن زبان نیز، قرابت بیشتری با حقیقت دارد و امکان بیشتری در بیان حقایق و از همین روست که برخی زبانها، «مبین» هستند و برخی «غیرمبین». زبان عربی، زبان مبین است و بیشترین امکان را برای بیان حقیقت دارد و زبان انگلیسی، ربانی است غیرمبین و در تبعید از حقیقت.
قومی که به ماتریالیسم و فنومنولوژیسم، مبتلا شده باشد، زبانش هم حتما، به همین امراض، مبتلا خواهد شد و بر سر انگلیسی، همین بلا آمده است که بیشترین ظرفیت را در بیان شیطنتها یافته است. مفاهیم یک زبان، عمدتاً در همین چارچوب، ظهور مییابند و هر چه یک زبان، مبینتر و «أبیَن» باشد، مفاهیم آن نیز، گسترهی مفهومی بیشتری دارند و به حقیقت، نزدیکتر هستند و به همین دلیل نیز تحدید و تعریف این مفاهیم، سخت میشود و فقط با تقرب باطنی به حقیقت عالم است که میتوان به حقیقت آن مفاهیم نیز، تقرب پیدا کرد. مفاهیمی همچون حکمت، تقوا، قرائت، اعتدال، حقیقت و ادب، علم، قلب، فؤاد و ... در زبان قرآن و مفاهیمی همچون فرهنگ، دل، رند، آسمان و ... در زبان فارسی، قابل تعریف و تحدید دقیق نیستند و هر کس به میزان تقربی که به حقیقت دارد، به باطن آنها نزدیک میشود و اما در زبانهایی مثل انگلیسی، چنین مفاهیمی، به ندرت وجود دارد. این مفاهیم، صورت تئوریک و نظر ندارند و حاصل صیرورت و تحول باطنی انسانها هستند و رسیدن به معنای آنها، فقط از طریق صیرورت نفسانی انسان و اتصال نفسانی و روحانی به باطن آنها، ممکن خواهد بود و مثل مفاهیم زبانهای سطحی نیستند که در ساحت تئوریک، قابل تعریف و تحدید باشند. البته در زبانهای چینی، سانسکریت، یونانی، عبری، فرانسوی و آلمانی، میتوان به مفاهیمی باطنی رسید، اما همانها نیز به مرور از حقیقت، تخلیه شدهاند. هر چه انسان از حقیقت دورتر شود، زبان انگلیسی که دنیاییترین و ظاهرگراترین زبان است، در میان مردم، بیشتر گسترش خواهد یافت و هر چه به حقیقت نزدیکتر شوند، به زبان مبین قرآن، نزدیکتر میشوند و از همین روست که زبان عربی قرآن، زبان اهل بهشت است.
بیخود نیست که مفاهیمی همچون تکنولوژی، کامپیوتر، تلویزیون، دیجیتال، موبایل، ساینس، اینترنت و ...، فقط در زبان انگلیسی ظهور یافتهاند و هر گاه به هر زبان دیگری ترجمه میشوند، تقریباً معنای خود را از بین میبرند و از همین روست که ترجمهی این مفاهیم، به هر زبان دیگری، آن زبان را نیز، به شدت مخدوش و ضعیف و سطحی میکند. آنانی که انگلیسی را زبان علم میدانند، در دورترین فاصلهها از قرآن کریم و علم و حقیقت دین و خدا، قرار دارند و اگر عبا و عمامهای بر تن دارند، صرفاً برای تظاهر است و در ساحت نفاق، مستقر شدهاند که این روزگار، روزگار مستقران ساحت نفاق است و لاغیر.
زبانها، به یکباره ایجاد و نابود نمیشوند و متناسب با صیرورت باطنی اقوام مختلف، صیرورت مییابند و نکتهی مهمی که در مطالعهی زبان باید به آن توجه دقیق کرد این است که عمدهی مفاهیم یک زبان، یک نسبت باطنی عمیقی با آن چیزی دارند که به آن دلالت میکنند. علیالظاهر این است که مفاهیم یک زبان، الفاظی قراردادی هستند که انسانها آنها را وضع کردهاند در این جهت که وقتی آن لفظ گفته شد، شیء مورد نظر، متبادر شود اما نکتهی مهم این است که حتی همین قرارداد و وضع هم، بیقاعده نیست و حتماً بین آن لفظ و مدلول آن، نسبتی باطنی برقرار بوده است و اساساً بر همین مبناست که علمی به نام «اتیمولوژی - Etymology» موضوعیت یافته و طرح میشود چراکه اگر نسبتی میان مدلول و لفظ، باطناً وجود نداشت، رفتن به ریشه و ریشهشناسی مفهوم، هیچ فایدهای نداشت.
الفاظ، موضوعٌ لَه معانی هستند یعنی الفاظ، بهازای معانی ارواح و حقائق وضع شدهاند. این نکته، آن قدر اهمیت و مفتاحیت دارد که یکی از ظهورات آخرالزمانی اسم روحالله و یکی از مستقران در شئون قدسی حضرت ابراهیم علیهالسلام، امام خمینی رحمتالله علیه، در مصباح پنجاهم کتاب شریف مصباحالهدایه، در مورد آن، فرمودهاند: «وَ لَعَمری، أنَّ التَدَبُر فیهِ مِن مَصادیقِ قَولِهِ (ع): «تَفَکُّرُ سَاعَۀٍ خَیرٌ مِن عِبادَۀِ سِتِّینَ سَنَۀً». فَإنَّهُ مِفتاحِ مَفاتیحِ المَعرِفَۀ وَ أصل اُصُول فَهمِ الأسرارِ القُرآنیۀ. وَ مِن ثَمَراتِ ذلِکَ التَّدَبُر کَشف حَقیقَۀ الإنباء وَالتّعلیم فی النَّشَآتِ وَالعَوالِمِ – به جانم سوگند که تدبر در این نکته، از مصادیق قول «ساعتی تفکر، بهتر از عبادت شصت سال است» میباشد. قطعاً این نکته، مفتاح مفاتیح معرفت و اصل اصولی فهم اسرار قرآنی است. و از ثمرات این تدبر، کشف حقیقت إنباء (ارسال نبی) و تعلیم در نشئات و عوالم است».