اضطراب در تبعید - اطمینان در تقریب
انسان جدید، مبتلای به چند بیماری عجیب و غریب نفسانی شده است و تدریجاً این امراض نفسانی، شدت خواهند یافت و عمومی خواهند شد. شاخصترین این بیماریها طبق براوردها و مطالعات متعدد خود غربیها، اضطراب یا Anxiety، افسردگی یا Depression، تنش یا Stress، تنهایی یا Loneliness، نوستالژیا یا Nostalgia و سولاستالژیا یا Solastalgia هستند. این بیماریها، نفسانی هستند و همگی یک عامل اساسی دارند، «دوری از حقیقت».
تبعات و عوارض این بیماریها، در مسائلی همچون افزایش خشونت، بیتفاوتی، بیعاطفگی، دلتنگی، بیحوصلگی، ترس، نارسیسیسم یا خودشیفتگی و اِسکِیپیسم یا گریز، خود را نشان میدهد که همگی، صورتهای مختلف غفلت از خدا هستند. انسان مدرن، باید از این وضعیت اسفناک و احمقانه و خستهکنندهای که ساخته است، غافل شود وگرنه به حکم فطریات خود و به حکم عقلانیت الهی خود، دچار تناقض و شورش خواهد شد و برای همین، هر آنچه را که توانسته است در خدمت غفلت از این فلکزدگی و فراموش کردن این وضعیت فلاکتبار خود گرفته است تا این وضعیت را فراموش کند اما هم خود را و هم خدا را هم فراموش کرده است اما آن پیوند باطنی که در عمق جان او، او را به باطنالبواطن وجود، متصل میکند، هماره او را آزار میدهد. سینما، نایتکلاب، ورزشها و استادیومهای ورزشی، تلویزیون، شبکههای اشتراکی، سلبریتیها و سوپراستارها و مشاهیر، وبلاگ و وبسایت، دیسکو، دَنسینگ، کنسرت و هر آن چیزی که در این روزگار، نام تفریح و سرگرمی بر خود گرفته است، وسیلهای است در خدمت إغفال و غافلسازی انسان از این گنداب و مرداب عفنی که تا گردن در آن فرو رفته است و دست و پایش را، اسیر أواصر و أغلال مدرنیته کرده است. روح حاکم بر همهی چیزهایی که در این وضعیت، تفریح و سرگرمی خوانده میشوند، إغفال است که تبعات آن، در زبان کفرآمیز انگلیسی که حقیقتاً لسانالشیاطین است، در تعبیرهایی همچون Escapism، ظهور یافته است.
اضطراب، در دوران مدرن، صورت عمومی یافته است و این اضطراب جمعی، محصول دوری از حقیقت است. اضطراب، باب افتعال از «ضرب» است که حرف ت آن به ط، مبدل شده است و به معنی این است که ضربان قلب انسان، افزایش یافته است. اضطراب، حالت شدت ضربان قلب انسان است و هر آن چیزی که باعث شود تا نبض انسان از حالت اعتدال خود خارج شود، انسان را به اضطراب انداخته و از اطمینان، خارج میکند. ضربان نبض انسان، با باطن او و با تکوین و طبیعت عالم، انطباق دارد و در یک وضعیت معتدل و در یک حالت اطمینان تکوینی، ظهور یافته است و همهی تفریحات و سرگرمیها و اشتغالات مدرن، این ضربان معتدل و منطبق را به تشویش وا میدارند؛ ریتمها و ملودیهای موسیقی، ریتم فیلم، رقص، مشروبات، هیجانات ورزشی و سینمایی، خشونتهای عریان تصویری، وسوسههای جنسی، وسوسههای تبلیغاتی، تحریک شهوات، غذاهای رنگارنگ، علایق و نفرتهای از سلبریتیها، کششها و کنشهای هیجانی فضای سایبر و عمدهی قریب به اتفاق، محصولات مدرنیته، در خدمت، تشدید یا تضعیف ضربان قلب انسان هستند و همگی، انسان را از حالت اطمینان، خارج میسازند.
در براوردهای ریچارد واتسون نیز، اضطراب یا Anxiety، تنهایی و استرس در صورت خاص Debt Stress، به عنوان بیماریها و روندهای خاص این روزهای بشر جدید، گفته شده است. ارجاع به مستندات غربیها، نه از حیث حجیت، بلکه از حیث این است که در منظر خود این جماعت نیز، آیندهی سیاره، با این روند و رویه، چیزی جز فلاکت بشر نخواهد بود. اما عجیب است که باز هم بر این حماقت خود، اصرار دارند و البته این روند تمدنی، چه جلویش را بگیرند و چه نگیرند، نابودی مدرنیته و تمدن مدرن را منجر خواهد شد.
اضطراب، نقطهی مقابل اطمینان است و چنانی که اطمینان از ذکر و تذکر خدا میزاید، اضطراب نیز از غفلت و تغفل، زاییده میشود. قُرب و بُعد از الله و حق، معیار اطمینان و اضطراب است. هر چه انسان به حقیقت، تقرّب بیابد، اطمینان بیشتری خواهد داشت و هر چه در تبعید از حق، به سر برد، و به جانب باطل و شیطان، در بغلتد، اضطرابش، بیشتر خواهد شد. با اندک دقتی در اطراف، همهی آنانی که دچار استرس و اضطراب و تشویش و دلهُرهاند، افرادی هستند که از خدا، بُعد یافتهاند و علاج آنها، نه قرص و کپسول و داروهای شیمیایی و رواندرمانی و این مزخرفات، که رفتن از بُعد حق به قُرب حق است و افرادی، حالی آرام و نفسی مطمئن دارند که قلبی سرشار از ایمان به خدا دارند. خواندن نماز و گرفتن روزه و تظاهر به ظواهر شریعت، دردی از کسی دوا نمیکند و تا وقتی که پایبندی به این ظواهر، نسبتی با باطن آنها نداشته باشد و صرفاً از روی عادت و روزمرگی باشد، کسی را به اطمینان نمیرساند. «حفظ حدود»، یعنی برقرار کردن نسبت و رابطهی بین ظاهر شریعت دین و باطن طریقت دین و فقط در همین صورت است که انسان، به حقیقت دین، متصل خواهد شد.
وسوسه، با همهی صورتها و انواع و ظهورات مختلف، انسان را به اضطراب میاندازد و آرامآرام، انسانهای مضطرب، به خدمت شیطان در میآیند و خود، مُوَسوِس و اهل وسوسه میشوند و دیگران را وسوسه میکنند. بشارت، در مقابل وسوسه، موهبتی است الهی که انسان را به اطمینان فرا میخواند و از همین روست که خداوند، دو بار در قرآن عزیز کریم مجید، امداد مَلَکی را بشارتی دانسته است برای اطمینان قلوب مؤمنین که «وَ ما جَعَلَهُ اللَّهُ إِلاَّ بُشْرى لَکُمْ وَ لِتَطْمَئِنَّ قُلُوبُکُمْ بِهِ وَ مَا النَّصْرُ إِلاَّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ الْعَزیزِ الْحَکیمِ (سورهی آل عمران – مبارکهی 126)».
درست میفرمایید.
متاسفانه سرعت و حجم گرفتاری به این اضطراب هرروز بیشتر میشودو به آن دامن زده میشود