قرن حضور

مجالی برای فراز آمدن از خویشتن، و فارغ از تعلقات و مشهورات، به دیگر گونه اندیشیدن. حمد و سپاس خدای را که ما را در مسیری قرار داد که در مصیر باشیم إلی الله...
طبقه بندی موضوعی

بلایای مدرنیته () - تغییر ابزار زندگی

جمعه, ۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۲۱ ق.ظ

مدرنیته، خود را از طریق تغییر ابزار زندگی انسان، تکثیر می‌کند و تغییر ابزار زندگی را هم از طریق ظهور نوع خاص و متفاوتی از نحوه‌ی زندگی، متحقق کرده است و این تغییر نحوه‌ی زندگی، که دروازه‌ی تغییر ابزار زندگی انسان بوده است، زاییده‌ی تغییر انسان و جابه‌جا کردن نیازهای اوست. منظورم در اینجا از نحوه‌ی زندگی، سبک زندگی به معنای Lifestyle نیست که این خود نیز یک مفهوم مدرن است و یکی دیگر از موالید مدرنیته و حتما باید نسبتی با بواطن انسان جدید داشته باشد اگر چه شاید در ظاهر مفهومی آن، عیان نباشد. این چرخه‌ی تأثیر و تأثر این مؤلفه‌ها بر هم، مدام ادامه می‌یابد و از این طریق است که مدرنیته، توانسته است با تولید ابزار جدید، خود را بسط دهد که مهم‌ترین ابزار تحقق این چرخه هم رسانه است و اساساً از همین روست که تقریباً عمده‌ی ابزاری که انسان جدید، دست به تولید و توزیع آنها می‌زند، یا مستقیماً رسانه هستند و یا به نحوی، در خدمت بیان محتوای نفسانیت انسان، قرار می‌گیرند. اگر قرار باشد که تحولی در حیات انسان رخ دهد، باید از تحول در نفسانیت انسان آغاز شود.


لایف‌استایل، وقتی ظهور پیدا کرد که انسان جدید، از تعهد به قبول وجود یک حقیقت مطلق، سر باز زد و در منجلاب نسبی‌انگاری و Relativity غرق شد. انسانی که پیش از رنسانس، در مغرب‌زمین می‌زیست، قائل به نوعی اطلاق و Absolutivity بود و بر مبنای همین مطلق‌انگاری خاص عمدتاً کلیسایی، مجموعه‌ای از حدود و ارزش‌های مطلق را معتقد بود، و معنا و غایت زندگی خود را بر رسیدن به مجموعه‌ای این معاییر مطلق، منطبق کرده بود که این معیارها و ارزش‌ها؛ که در آن دوران البته نام ارزش یا Value نداشتند و مفهوم Value نیز یک مفهوم و معنای جدیدی یافته است به تبع غایات اقتصادی انسان جدید و یک پدیده‌ی مدرنی است؛ یک صورت خاصی به حیات او می‌دادند و هدف او در این زندگی، تحقق تام و تمام این معیارها بود که این غایت زندگی، عنوان زندگی کامل یا Perfect Life را متضمن می‌شد. اما پس از اسیر شدن انسان در دام رنسانس و روشن‌گری، انسان، محور و مرکز ارزش‌گذاری شد و دیگر تحقق یک مجموعه‌ی مشخصی از معیارها و ارزش‌ها، غایت حیات او نبود و لذا هر یک از نفوس انسانی، محور تعیین ارزش‌های جدیدی برای خود شد و هدف او نیز رسیدن به همین ارزش‌های شخصی که این مجموعه‌ی جدید، منتج به ظهور عنوان لایف‌استایل شد. سبک زندگی در این معنا، ریشه در Relativism و نسبی‌گروی دارد و در تقابل کامل با وجود حقیقت مطلق و حق مطلق است و مجموعه‌ی ارزش‌های شخصی هر انسانی است که حالا دیگر این انسان، از حقیقت انسانیت خود هم غریب و بعید شده است.

ابزار در وضعیت مدرن، دو صورت عمده دارند: یا مستقیماً و بلاواسطه، تکنولوژیک و الکتریکال هستند مانند تلویزیون و یخچال و اتومبیل و موبایل و کامپیوتر و مایکروویو و ظرف‌شویی و لباس‌شویی و غذاساز و... و یا محصول فرایندهای تکنولوژیک و الکتریکال هستند و البته محصول فهم تکنیکال مانند مبلمان و تخت‌خواب و صندلی و میز و قاشق و چنگال و لباس و ظروف مختلف و... . الکتریسیته، روح حاکم بر تمدن جدید است و در کنار فلز، دو پایه‌ی اساسی تمدن مدرن را تشکیل می‌دهند. برای درک این محوریت و موضعیت روح‌مانند، کافی است وضعیتی را تصور بفرمایید که در آن، الکتریسیته وجود نداشته باشد که وقوع چنین وضعیتی، اصلاً هم دور از انتظار نیست چنانی که اهل تفکر در مغرب‌زمین، به این مسئله می‌اندیشند تا حدی که برای آن، سریال هم ساخته‌اند. اینجاست که اهمیت آن روایت ارزش‌مند نبوی، روشن می‌شود که: «قَیِّدُوا العِلمَ بِالکِتابَۀ» و کسانی که علم و دانش خود را صرفاً روی حافظه‌های دیجیتال و ابزار الکتریکی، ذخیره و یا منتشر می‌کنند، در صورت فقدان الکتریسیته، نیست و نابود می‌شوند.

انسان در زندگی جدید، اسیر ابزار شده و حیاتش، مسخّر و وابسته‌ی به ابزار شده است. برای درک بخشی از این اسارت، یک مثالی را تصور بفرمایید اگر چه تمثیل هم، قدری نارساست: وقتی که یک بنّا یا اوستا، بنایی را می‌سازد، از کارگرانی استفاده می‌کند که در خدمت اویند. همه‌ی کارگران، در خدمت و مسخّر بنّایند و مثلاً آجر و ملاط و تجهیزات لازم را به بنّا می‌رسانند و بنّا، کار را انجام می‌دهد. حالا این را مقایسه بفرمایید با فرایندهای ابزاری همچون لباس‌شویی، ظرف‌شویی، جاروبرقی، اره‌ی برقی، غذاساز و ابزاری از این قبیل؛ گویی این ابزار، حکم همان بنّا و اوستا را دارند و انسان، کارگر مخدوم آنهاست، باید وسایل لازم را در اختیار آنها قرار دهد، یا در مواردی مثل جاروبرقی و اره‌ی برقی، حکم پایه‌ی آنها را داشته باشد، تا آنها کار را انجام دهند. دیگر این انسان نیست که کارها را انجام می‌دهد بلکه حکم عمله‌ی این ابزار را یافته است که کار اصلی را ابزار انجام می‌دهند. و با تفکر در همین ظرایف است که روشن می‌شود که ابزار جدید، اگرچه نهایتاً ابزار هستند اما نوع ابزار بودن آنها، با ابزار قدیم، تفاوات ماهوی دارد و عالم دیگری را بر پا می‌کنند. ظاهراً این ابزار در خدمت انسانند اما باطناً، انسان در خدمت این ابزار است.

امروز، وقتی در قریب به اتفاق خانه‌هایی که وارد می‌شوید، یک کمدهای بزرگ شیشه‌ای خاصی قرار گرفته است و داخل آن، یک مشت وسایل تزییناتی «مزخرف» و یک مشت ظروف و لیوان و فنجان و از این قبیل قرار داده‌اند و هیچ کس هم به این نمی‌اندیشد که برای چه؟ اساساً در زندگی دینی، هر چیزی «وظیفه‌ای» دارد و لفظ «مزخرف» در اینجا، با منظور استفاده شده است. عموماً افراد، این قبیل استفاده‌های بدون تفکر را از روی تقلید، انجام می‌دهند و آن را به مفهوم مدرن و مخرّب «دکوراسیون»، ارجاع می‌دهند و کسی هم تفکر نمی‌کند در این که دکوراسیون یعنی چه! صورت حیات و زندگی انسان، مبتلای به نوعی بی‌معنایی خاص و درک غلط و باطلی از مفهوم و معنای زیبایی شده است که در این اواخر، منتج به ظهور مفهوم «کیچ Kitsch» شده است. این مفهوم، بیشتر از همه، در اندیشه‌ی هرمان بروخ و میلان کوندرا، با قدری تفاوت، آمده است و به لحاظ مفهومی، خیلی با مفهوم «مزخرف» قرابت دارد. مزخرف، چیزی است که ظاهری زیبا و زخرف‌گون دارد و اما هیچ وظیفه و کارکردی در زندگی انسان ندارد و کیچ نیز، چنین معنایی را متبادر می‌کند. زخرف و مزخرفات، در چندین آیه‌ی قرآن، شدیداً مورد عتاب و تحقیر و توهین خداوند قرار گرفته‌اند. دکوراسیون البته در دوران مدرن، معنایی خالی از حقیقت اصیل خود یافته است و در گذشته، هنر دکوراتیو، هنری بوده است که علاوه بر زیبایی، Function و کارکردی هم داشته است فی‌المثل تزیین یک کوزه و در مقابل آن، مفهوم Fine Art شکل گرفته است که صورت خاصی از آن در مفهوم کیچ، ظهور یافته است. امروز البته، همان دکوراسیون هم در معنای سابق و کهن خود، استفاده نمی‌شود و همه‌ی این مفاهیم، بر معنایی دلالت دارند که صرفاً تزیین ظواهر را قصد می‌کند و آن هم ظاهری بدون کارکرد و منقطع از باطن.

چرا ما در وجوه مختلف ابزار و آداب زندگی جدید تفکر نمی‌کنیم؟ چرا کسی اصلاً در این تفکر نمی‌کند که انسان برای چه باید به همه‌ی دیوارهای خانه‌اش، قاب عکس و تزیینات مختلف، بزند؟ اصلاً چه ضرورتی موجب شده است که انسان، در خانه‌اش باید گلدان داشته باشد و آیا این نحو تقرب به طبیعت، با انسانیت انسان، نسبتی دارد؟ آیا این نحو از استفاده‌ی از عطر و ادکلن که مروَّج غربی‌هاست، همان نحوی است که مد نظر حضرت پیانبر خاتم (ص) بوده است یا اینکه غربی‌ها و به خصوص فرانسوی‌ها، اصلاً چون حوصله‌ی تطهیر خود را نداشتند و برای اینکه استحمام را وبال خود یافتند، برای تظاهر و ریا، به سمت تولید و استفاده‌ی از ادکلن‌ها رفتند؟

چرا شلوارهای افراد باید زیپ و کمربند داشته باشد و این چه نسبتی دارد با این خوی حیوانی غربی‌ها که خودشان را مثل سگ و الاغ، تخلیه می‌کنند؟ چرا لباس‌های ما باید همان چیزی باشد که غربی‌ها ترویج می‌کنند و چرا در حالی که پیامبر اسلام (ص)، و ایرانیان در طول تاریخ، اصرار داشتند که سرشان را به هر نحو ممکن، بپوشانند، امروز این کار، موجبات تمسخر افراد را فراهم می‌آورد؟ لباس مردان بخش‌های زیادی از خاک ایران، در دوران سابق، عبا  و قبا و عمامه بوده است و وزش باد صرصر مدرنیته، لباس همه را فرو ریخت جز عده‌ی قلیلی که در کسوت شاگردی علوم دینی بودند و امروز همه فکر می‌کنند که عبا و عمامه، از اول، لباس آخوندها بوده است چنانی که امروز در مورد لباس زنان، همین بلا دارد بر سرمان می‌آید و مثلاً صد سال دیگر که جز عده‌ی قلیلی از زنان اهل حق، چادر و روسری، از سر زن ایرانی کشیده شد و صورت غالب، بدون چادر بودند، گفته شود که چادر لباس یک عده‌ی خاصی از طلبه‌هاست مثلاً.

اصلاً چرا کسی به اینکه آیا لباس زیر، نسبتی با انسانیت انسان دارد یا خیر، تفکر نمی‌کند؟ أنبیاء از آن استفاده می‌کردند یا خیر؟ به صرف اینکه گفته شود بهداشتی است، آیا مشکل حل می‌شود و اصلاً این لباس‌ها اگر ظهورات دوران مدرن است، شأن و ضرورت شکل‌گیری‌اش چه بوده است؟ آیا اینکه انسان جدید برای اینکه بتواند در خانه، فقط همین لباس‌ها را بر تن کند و عریان بگردد، با کارکرد این لباس‌ها نسبتی دارد؟ ممکن است در مورد این چیزها، آیات و روایات مشخص و مستقیمی نباشد، اما با رجوع به موجبات انسانیت انسان از یک سو و شأن و ماهیت این موارد، می‌توان به حقایقی دست یافت. اینکه امروز جنبش‌هایی به راه افتاده است تحت عناوینی همچون No Pants Day و به دنبال ترویج Underwear as Outerwear و پوشیدن لباس زیر در محیط بیرون هستند، چه نسبتی با فردای جامعه‌ی ما خواهد داشت؟ یک بار، در دوران ملکه‌ی ویکتوریا، جنبشی به راه انداختند در اروپا و آمریکا و لباس زنان و مردان را ذیل پروژه‌ی شیطانیVictorian Dress Reform، به آن صورت منحطی که مورد نظر شیطانی‌شان بود، تغییر دادند و امروز ما را به این ورطه کشانده‌اند، اگر امروز در مقابل این پروژه‌های جدیدی که از مجرای خواننده‌ها و هنرپیشه‌هایشان دارند اجرا می‌کنند، هوشیار نباشیم و در حقیقت مسائل، تفکر نکنیم، اوضاع انسان، بدتر خواهد شد.

آیا نشستن روی مبل و صندلی، محصول تکبر و نخوت انسان نیست و ظهور تاریخی این وسایل، دقیقاً به دست انسان‌های متکبر و متفرعن، صورت نگرفت و چرا پیامبر خدا (ص)، اصرار داشت که مانند بردگان و روی زمین و روی خاک بنشیند؟ آیا غذا خوردن با قاشق و چنگال، ناقض سنت نبوی نیست که با دست غذا می‌خوردند؟ و آیا می‌شود این تغییرات اساسی را صرفاً با حواله‌ی به مفهوم غلط و مبهم پیشرفت، توجیه کرد که اگر به باطن تغییرات نظری بیفکنیم، روشن می‌شود که اتفاقاً پیشرفتی رخ نداده است و پس از شهادت حضرت نبی (ص)، هر چه بوده است، پس‌رفت بوده است و پس‌رفت انسان. اصلاً آیا منظور پیامبر از مسواک و آن شأن رفیع این عمل، همین بوده است که یک ماده‌ی خمیری مصنوعی، روی یک بُرُس پلاستیکی ریخته شود و چندین بار، در جهت‌های مختلف، به دندان‌ها مالیده شود؟ آیا پنجره‌های خانه‌های مؤمنین، باید همین صورت و شکل امروز را داشته باشد و به دنبال آن، ضرورت بشود که یک حجم عظیمی از پارچه‌های تزییناتی عجیب و غریب، مقابل آنها به عنوان پرده، آویزان شود؟ آیا انسان مسلمان با استفاده از ارتباطات جدید مثل موبایل و تلفن و استفاده از اتومبیل، از حقیقت انسانی خویش، بُعد نمی‌یابد و از چارچوب برخی از قواعدی که به آنها معتقد است و منطبق با باطن او هستند، خارج نمی‌شود؟

و حجم عظیمی از موارد دیگری که باید در آن تفکر و کرد و رها شده است به حال خود و در اینجا، سعی شد که برخی از نمونه‌های آن، اگر چه به صورت پراکنده و نامرتب، بیان شود.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۳/۰۸
ــ ــشــمــســ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی