بلایای مدرنیته () - تجاوز تکنولوژیک و تصرف تکوینی
تکنولوژی، محصول تفکر فلسفی و تقرب انتزاعی به وجود است و عالم تکنواوژیک، عالمی است که ظاهر آن، نسبت به باطن آن اصالت یافته است تا غایت نفس أمارهی انسان یعنی تصرف در عالم به قصد تمتع و تلذذ بیشتر، متحقق شود. وقتی ظاهر چیزی، اصالت پیدا کند و باطن آن، انکار شود، زمینهی «تجاوز» به آن، فراهم میشود و دیگر انسان از هر راهی و از هر روشی برای تصرف در آن چیز، استفاده میکند چرا که باطن آن شیء، انکار شده است. نسبت تکنولوژی و عالم وجود، یک چنین نسبتی است و چون انسان مدرن، مبتنی بر سیر تدریجی تطور فلسفی، به جایی رسیده است که به عالم غیب، کافر شده و باطن عالم را انکار کرده و از آن غافل شده است، به جایی رسیده است که زمینهی ظهور تکنولوژی را فراهم کرده تا به هر نحوی که میشود، به عالم، تجاوز کند.
در مقابل این نگاه، وقتی انسان از منظر حکمت، به عالم بنگرد و نظری حکیمانه و پاک و خطاپوش داشته باشد، تقرب تجریدی به عالم خواهد داشت و در این نگاه، همهی عالم ظاهر، ظهور باطن آن است که مراتبی یافته است و ذات واحدی دارد. دیگر اینگونه نخواهد بود که انسان، به هر نحو ممکن، بخواهد در عالم تصرف کند و فقط أنحایی از تصرف مجازند که منطبق با تقدیر و تکوین عالم باشند و در ذیل و ظلّ شریعتِ از باطن آمدهی غیبی، تحدید شده باشند. انسان، با عمل به شریعت، گام در طریقت مینهد و به هر میزانی که ولایت تکوینی داشته باشد، توان تصرف در عالم را نیز خواهد داشت. اینجا دیگر انسان فقط قدرت «تصرف» دارد و نه «تجاوز».
تصرف تکوینی در عالم، مبتنی بر ولایت باطنی و تکوینی انسان، محقق خواهد شد و عالم، مطیع انسان شده و با طوع و اطاعت، در خدمت انسان خواهد بود و «مسخّر» انسان خواهد شد و همهی ظرفیتهای باطنی خود را، در اختیار انسان قرار خواهد داد و در مقابل، تجاوز تکنولوژیک، مبتنی بر تعدی جبری انسان به ظاهر هستی، واقع میشود و عالم، چیزی نیست جز یک پوستهی پیدا که انسان با هر طریقی، مطامع دنیایی خود را در آن، میجوید و با کُره و إکراه، به خدمت گرفته میشود و تدریجاً ظرفیتهای خود را از دست داده و نابود میشود چنانی که اکنون رخ داده است و افق پیش روی انسان، چیزی جز بحران خاک و بحران آب و بحران غذا و بحران کشاورزی و بحران محیطی نخواهد بود.
هر تصرفی در عالم که در چارچوب و محدودهی شریعت وحیانی نباشد، تجاوز و تعدی است. فیالمثل دو گونه تقرب جنس مذکر به جنس مؤنث را تصور بفرمایید: وقتی مرد، زن را واجد باطن میداند و از منظر او، جمال و لطف الهی است که در صورت یک زن، ظاهر شده است، دیگر فقط از طریق رسیدن به ولایت بر باطن آن زن است که میتواند به او نزدیک شود و این، حقیقت تزویج است که غایت آن، به فرمودهی حضرت علامه حسنزاده آملی (حفظه الله)، «إنشاء صورت انسانی» است (اینجا) و در مقابل، اگر زن، چیزی نباشد جز یک حیوان ناطق با جسم ظاهری زیبا و لطیف، مرد فقط او را برای «إطفاء شهوت حیوانی» و نفسانی، طلب میکند که مصداق دقیق «زنا» و «تجاوز» است. در تزویج، تصرف مرد در زن، ولایی و تکوینی است و آداب خاص خود را حتی در أفعال حیوانی دارد و اما در زنا، تجاوز مرد در زن، کاملاً حیوانی بوده و هیچ آدابی جز حدود و قواعد حیوانی را بر نمیتابد گویی دو سگ یا دو الاغ یا دو کفتار، به هم رسیدهاند.
مطلب 219 رو چرا حذف کردی ایا حقیقت یا دروغ بودنش برای شما روشن شده حداقل شما شفاف سازی کن