حکمت فـرم (1) - غایت و نهایت
هر چیزی در این عالم، غایتی دارد که این غایت، نیت خالق و صانع آن شیء از خلق و صنع و ساختن آن است و نیز همین نیت از ساختن آن است که هویت آن نیز میباشد. این غایت، تابع أغراض و نیت سازنده است و اصلاً فرقی نمیکند که آن شیء، مخلوق خداوند باشد یا مصنوع انسان یا برساختهی هر مخلوق دیگری. نهایت هر شیء نیز آن وضعیتی است که شیء در پایان خلق و ساختن و صیرورت، به آن میرسد. مفاهیم Telos و Finis در یونانی، معنایی قریب به دو مفهوم غایت و نهایت را دلالت میکنند. انسان به نحوی خلق شده است که غایتش و نهایتش، وصل به مقام ربّانی است و پس از اتمام مرحلهی خلق، صیرورت او نیز برای رسیدن به غایتش، مؤثر است.
وقتی کسی چیزی را میسازد، آن غایت و أغراض، در نهایت و صورت نهایی شیء که Form آن شیء است، لحاظ شده و خود را نشان میدهند با این نکته که گاهی رفتن از ظاهر شیء به باطن آن و رسیدن به غایت آن، آسان است و گاهی سخت است و به راحتی، ممکن نیست. مثلاً رفتن از میوهی گلابی به اینکه درخت آن چه وضعی دارد، به راحتی امکانپذیر نیست اما این به معنای از بین رفتن آن رابطه نیست. غایت سازندهی یک میخ، سوراخ کردن دیوار و چوب است به نحوی که قابلیت ضربهخوری با چکش نیز داشته باشد و این غایت و غرض، در فرم نهایی میخ، ظاهر شده است وگرنه چه چیزی ایجاب کرده است که یک سر میخ، تیز باشد و سر دیگرش، پهن. ارتباط ظاهر و باطن میخ، افشا و واضح است و به راحتی میتوان آن را درک کرد، اما در برخی موارد و به خصوص مصنوعات جدید، این دلالت و ربط، به این وضوح، فاش نیست.
صورت نهایی و فرم پایانی هر چیز، اعم از ابزار و مخلوقات و مصنوعات و سیستمهای اجتماعی و متدهای بیانی، تابع غرض و غایت سازندهی آن است و همهی اینها، جهت ذاتی دارند که این غایت و جهت ذاتی، در صورت و فرمشان، لحاظ شده است. غایت بشر مدرن از ایجاد سیستمها مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، تکنولوژیک و رسانهای، تبلیغ دین و دعوت انسان به خدا و توحید و تربیت انسانهای مؤمن و موحد نبوده است و بدیهی است که از این سیستمها، نباید انسان مؤمن و موحد، بیرون بیاید. همهی این سیستمهای مختلف، مانند لولهها و قالبهایی هستند که وقتی انسان را از آنها عبور دهیم، دقیقاً همان شکل و فرم و صورت و قالبی را به خود میگیرند که مغروض سازندهی آنها بوده است و روشن است که غرض هیچ یک از سازندههای این سیستمها، تربیت انسان موحد و تحقق دین خدا بر روی زمین نبوده است.
این که عدهای در این توهمند و بر این باور که با همان روشهایی که افراد را به خریدن شامپو و پفک و کفش و تن ماهی و دیدن فلان فیلم و تئاتر و سرمایهگذاری در فلان بانک و بهمان طرح ساختمانی، تهییج میکنند، میشود دین را تبلیغ کرد و افراد را به خدا دعوت کرد، از نفهمیدن همین نکته است که فرم هر چیز، تابع غایتش است. تلقی ظرف و مظروف از أشیاء در وضعیت مدرن، کاملاً غلط است و همهی أشیاء و به خصوص ابزار جدید، یک موجودیت و هویت فرهنگی دارند و کاملاً تابع همان موجودیت و هویت ذاتی خود هستند. البته ممکن است که یک شیء را بشود در جزء، به نفع غایات دیگری استفاده کرد اما در کلّ، فقط در همان غایت خودش، جواب میدهد. مثلاً شما میتوانید در وبلاگ، حرف از دین و خدا بزنید و دین را تبلیغ کنید اما در کل، باز هم وبلاگ کارکردی جز بیان نفسانیات و تخلیهی مکنونات نفسانی و ماهیتی اِگزیستانسیالیستی ندارد و یا شما میتوانید با MP3player، سخنرانی دینی، ضبط کنید اما باز هم این دستگاه، در ساحت کلّی، در جهت اتوماسیون و در خدمت اتوماتیسم قرار دارد و نمیتوانید منفک از عالم مدرن و در جهتی خلاف حرکت به سمت اتوماسیون، از آن بهره ببرید.