قرن حضور

مجالی برای فراز آمدن از خویشتن، و فارغ از تعلقات و مشهورات، به دیگر گونه اندیشیدن. حمد و سپاس خدای را که ما را در مسیری قرار داد که در مصیر باشیم إلی الله...
طبقه بندی موضوعی

رباعی های عاشورایی

سه شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۲، ۰۱:۱۱ ب.ظ

رباعی های عاشورایی رضا اسماعیلی


چون خونِ خدا، بیا مسلمان باشیم

یا حداقل شبیه سلمان باشیم
مولا، سگ آستان نمی خواهد مرد !
او کرد قیام، تا که «انسان» باشیم
* * *
وقتی که حسین را تو «سین» می خوانی !
در تعزیه، روضه ی حزین می خوانی
یعنی که حماسه را غلط می فهمی
وقتی که ز کوه اینچنین می خوانی
* * *
تردید مکن که کربلا آغاز است
بر بام سپهر، مژده ی پرواز است
لبیّک بگو به «هَل ِمن ...» عاشورا 
این پنجره تا ابد به دنیا باز است
* * *
تردید مکن، امام را باید گفت
این خطبه ی ناتمام را باید گفت
با لهجه ی زینبی به گوش فردا
زیبایی این قیام را باید گفت
* * *
بر خیز و ببین قیامت کبرا را
پایان حماسه رنگ این دنیا را
برخیز و برقص مرگ را در میدان
با خون بنویس، فصل عاشورا را

* * *
ای مرثیه خوان! اهل َحرَم را دریاب
مولای حماسه و َکرَم را دریاب
با پای ادب به کربلا وارد شو
در روضه، حضور «محتشم» را دریاب
* * *
ای دلشدگان! حسین «عبدالله» است
گوینده ی «لا ِالهَ ِالاّ الله» است
هر کس که حدیث دیگری می گوید
سوگند به نور، ُمشرک و گمراه است
* * *
این مرد سپیده پوش، نامش نور است
در گوش زمینیان، پیامش نور است
بر ظلمت کربلا سَحَر می پاشد
جان مایه ی نهضت و قیامش نور است
* * *
ای مرثیه خوان! گزافه گفتن کفرست
با لهجه ی دین، خرافه گفتن کفرست
اسلام دو نور عترت و قرآن است
جز این، سخنی اضافه گفتن کفرست
* * *
او آمد و چشم عشق را روشن کرد
لعنت به دل سیاه اهریمن کرد
«لا» گفت به ظلم و اسب خون را هِی کرد
تنپوش قیام سرخ را بر تن کرد
* * *
با کرب و بلا، سراب می بافی تو
یک پرسش بی جواب می بافی تو
مفهوم حسین را نمی فهمی، حیف
با خون حسین، آب می بافی تو !
* * *
چون کوفه، وجودی عافیت اندیشی
جز خویش، به قبله ای نمی اندیشی
معنای «حسین» را نمی فهمی تو
تا مرثیه خوان دردهای خویشی !

* * *
این مرد، برای فتح دین می جنگد
در سنگر عشق، با یقین می جنگد
تا محو شب و طلوع صبح صادق
آیینه به دست، در زمین می جنگد
* * *
ای مرثیه خوان! ز چشم و ابرو بگذر
از خال لب و کمند گیسو بگذر
این مرد بزک کرده! ابوفاضل نیست
تکبیر بگو! از این هیاهو بگذر

* * *
از کرب و بلا، همیشه زیبا بنویس
برآینه «ما رَایتُ اِلّا ...» بنویس
در ترجمه ی حسین ، همچون زینب
با خط زلال آب: «دریا» بنویس
* * *
او خالق عاشقانه ی عاشوراست
آیینه ترین نشانه ی عاشوراست
او وارث هفتاد و دو داغ سرخ ست
منظومه ی جاودانه ی عاشوراست

* * *
در کاسه ی چشم خویش، اشک آوردیم
گفتیم حسین و گریه بر او کردیم
کردیم گناه و بی وضوی توبه
گِردِ حَرَم شفاعتش می گردیم !
* * *
من شاعر نور پاک آلُ اللهم
عشق است دلیل و شبچراغ راهم
هم قبله ی «دِعبِل» و «کُمیت»  و «عُمّان»
همسنگر هر چه ذاکر آگاهم

* * *

در سوگ، در اندیشه سوری افسوس
با حضرت سکه، جفت و جوری افسوس
با لهجه کوفه، روضه می خوانی تو
از کرب و بلا چقدر دوری افسوس
* * *
در مرثیه ات، حسین، تنها سین است
در کرب و بلا، شکسته ای غمگین است
تو تاجر گریه ای و جای شک نیست
از تلخی سوگ، کام تو شیرین است
* * *
ای مرثیه خوان ز نور جانت خالی ست
از پرتو معرفت، جهانت خالی است
این روضه نمی دهد به ما حالی، چون
از عشق و حماسه، داستانت خالی است
* * *
این روضه که قد و قامتی خم دارد
زرد است و بنای گریه کم کم دارد
در کالبدش حماسه و عرفان نیست
بر دوش فقط متاعی از غم دارد
* * *
فریاد بزن، که کربلا ماتم نیست
میراث حسین، درد و داغ و غم نیست
جان مایه نهضت حسینی این است:
هر کس که به ظلم تن دهد، آدم نیست
* * *
ای مرثیه خوان بیا مکرم باشیم
در بندگی خدا، مسلم باشیم
اسلام غلام و سگ نمی خواهد مرد!
دین می خواهد ز ما که آدم باشیم

نظرات  (۱)

یه تصوری وجود داره در بین مردم در مورد اینکه چرا ایران همیشه ناقض حقوق بشر شناخته میشه. اونها در مورد اینکه حقوق بشر آمریکایی در واقع قرآن نشونه و یک دین جایگزین از طرفه غربه. لازمه یک هجمه علیه این تصور بشه و از مقابل قرار گرفتن این دین جدید و حدود و احکام شرعیه جامعه آگاه و توجیه بشه که اینقدر برای این دیدن جدید اومانیستی سرودست نشکنند!!!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی