قرن حضور

مجالی برای فراز آمدن از خویشتن، و فارغ از تعلقات و مشهورات، به دیگر گونه اندیشیدن. حمد و سپاس خدای را که ما را در مسیری قرار داد که در مصیر باشیم إلی الله...
طبقه بندی موضوعی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۳۰
ــ ــشــمــســ

عقل، لطیفه‌ای است که خداوند تبارک و تعالی، به همه‌ی انسان‌ها عطا کرده است و اگر نبود که این عقل، ذیل توده‌های شهوت و غضب انسان، مدفون گردد و اگر انسان، دچار جاهلیت نمی‌شد، به واسطه‌ی همان عقل، عبودیت حضرت رحمان را می‌کرد و جَنان را إکتساب. اما این انسان، إدبار کرد أمر خدای را و چنانی که بر قلم اراده‌ی ربوبی پروردگار رفته بود، اقتضای إنباء و إبعاث أنبیاء و إرسال رُسُل، متحقق شد. حجیت خداوند، از دو راه، بر انسان، إتمام و انجام شد: عقل و وحی که عقل، حجت باطن است و وحی که از مجرای نبی، صورت می‌گرفت، حجت ظاهر. عقل، پیامبر أنفس وجود انسان است و پیامبر، عقل آفاق وجود انسان. أنبیاء، آمده‌اند تا إبلاغ رسالات الله بکنند و إثاره‌ی دفائن عقول انسانی را انجام دهند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۴ ، ۰۱:۴۵
ــ ــشــمــســ


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ خرداد ۹۴ ، ۱۳:۱۳
ــ ــشــمــســ

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۲۲:۴۰
ــ ــشــمــســ

زن و مرد، جاذب یک‌دیگرند و در تقدیر و تکوین عالم، این جاذبیت، لحاظ شده است تا «بقاء زمینی بشر» و دوام نسل انسان در زمین، محقق شود. این جاذبیت، همراه با «لذت» است و اگر این لذت در آن، مستقر نشده بود، حتماً این دو، برای رفتن به سوی هم، مشوقی نداشتند و انسان به سرعت، نابود می‌شد. حکمت لذت در دنیا، همین است و اساساً اگر در شهوات مختلف انسان، مانند غذا خوردن، جمع با زوج و ...، لذتی وجود نداشت، انسان هم به سوی آنها نمی‌رفت. این کشش، بقاء انسان در زمین را رقم می‌زند اما مشروط. یعنی اگر خود همین لذت و جاذبیت، موضوعیت پیدا بکند و اصل بر آن قرار بگیرد، حتما در درازمدت، بقاء انسان را نیز، به خطر خواهد انداخت چنانی که اکنون، چنین شده است و نگرانی اصلی اهل تفکر و تأمل، همین است که انسان در حال انقراض است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۳۶
ــ ــشــمــســ



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۱:۰۸
ــ ــشــمــســ

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۲:۱۰
ــ ــشــمــســ

بعثت و إبعاث، یکی از مراحل صیرورت وجود إستکمالی انسان است و از آن پس، انسانی که مبعوث شده است، مطلقاً در توحید و لقاء ربّ، حضور دارد و مقیم و ساکن و حاضر حضرت «لا إله إلا الله» و «الله اکبر» است. همه‌ی انسان‌ها، بعثتی دارند و مبعوث می‌شوند در آخرت، و اما فقط آنانی در دنیا به بعثت خاص نبوی می‌رسند که به حقیقت باطنی «موتوا قبل أن تموتوا» رسیده باشند. بعثت مرحله‌ای است و مرتبه‌ای است که از آن پس، انسان، مأموریت خاص می‌یابد بر «إبلاغ و تبلیغ رسالات الله». همه‌ی انسان‌ها در دنیا، قدری از این مأموریت را و البته به صورت جزئی، بر عهده دارند و از همین روست که «امر به معروف و نهی از منکر» بر آنها واجب است اما صورت خاص و کلی و همگانی این مأموریت، میثاقی است که خداوند تبارک و تعالی، از أنبیاء گرفته است و أمانتی است که به مصطفایان نوع انسان، سپرده شده است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۸:۴۷
ــ ــشــمــســ
۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۶ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۷:۰۲
ــ ــشــمــســ

طبق خبری که اخیراً سایت خبری Ynetnews (خبرگزاری اینترنتی روزنامه‌ی صهیونیستی یدیوت آحرونوت)، درباره‌ی یک ملاقات محرمانه در پاریس، بین حسن روحانی و امیرام نیر، منتشر کرده بود، به ادعای آنها، روحانی در آغاز جلسه، از یکی از سخنرانی‌های امام خمینی (ره)، ناراحت بود. طبق تاریخ‌هایی که ارائه شده بود، روشن می‌شود که آن سخنرانی مذکور، سخنان تاریخ دوم شهریور 1365 حضرت امام (ره) است که در آن، حضرت روح‌الله (ره)، به شدت با کسانی که دم از سازش و مذاکره می‌زنند، برخورد می‌کند:

«ما الآن مبتلاى به جنگیم. یک دسته‏‌اى در همین قضیه هم دارند اشکال‌تراشى مى‏کنند، نه یک اشخاصى باشند که حالا تأثیرى داشته باشند، اما هستند. هستند اشخاصى که مى‏‌گویند که بیایید صلح بکنیم، بیایید یک سازشى بکنیم. ما از تاریخ باید این امور را یاد بگیریم؛ به حضرت امیر تحمیل کردند، مقدسین تحمیل کردند، آنهایى که جبهه‌‏شان داغ داشت و أضَرِّ مردم‌‏اند بر مسلمین، آنها تحمیل کردند به حضرت امیر حکمیت را و تحمیل کردند آنکه حَکَم باید بشود، بعد که حضرت امیر با فشار اینها نتوانست، مى‏‌خواستند بکشندش اگر نکند؛ براى اینکه آنها [پیشنهاد] کرده بودند که چه باید چه بشود؛ «حَکَم قرار بدهید، قرآن است، قرآن است این». این ابتلا را حضرت امیر داشت، الآن نظیر او را ما داریم. اینکه مى‏‌گویند، این‌‏ور و آن‏‌ور مى‏‌افتند که بگذارید یک حکمیتى پیدا بشود، بیایند حکم، حکم پیدا بشود که کارها را انجام بدهد، تشخیص بدهد که کى چى است، دنیا نمى‌‏داند که کى متجاوز است؟! ما از آن قضیه باید عبرت بگیریم و زیر بار حکمیت [نرویم‏]. ما در این هفت سالى که بوده است فهمیدیم که این حکم‌ها کى‌‏ها هستند و اینهایى که مى‌‏خواهند صلح ایجاد کنند کى‏‌ها هستند. قصه امام حسن و قضیه صلح، این هم صلح تحمیلى بود؛ براى اینکه امام حسن، دوستان خودش، یعنى آن اشخاص خائنى که دور او جمع شده بودند، او را جورى کردند که نتوانست خلافش بکند، صلح کرد؛ صلح تحمیلى بود. این صلحى هم که حالا به ما مى‏‌خواهند بگویند، این‏ است. بعد از اینکه صلح کردند، به حسب روایت، به حسب نقل، معاویه به منبر رفت و گفت که تمام حرف‌هایى که گفتم، من قرار دادم، زیر پایم؛ مثل پاره کردن این مردیکه آن قراردادها را.

آن صلح تحمیلى که در عصر امام حسن واقع شد، آن حکمیت تحمیلى که در زمان امیرالمؤمنین واقع شد و هر دویش به دست اشخاص حیله‌‏گر درست شد، این ما را هدایت مى‌‏کند به اینکه نه زیر بار صلح تحمیلى برویم و نه زیر بار حکمیت تحمیلى. ما باید خودمان به حسب رأى خودمان، به حسب رأى ملتمان، آن طورى که الآن همه ملت دارند مى‏‌گویند، ما باید این جنگ را ادامه بدهیم تا وقتى که ان شاء اللَّه پیروزى حاصل بشود و نزدیک است ان شاء اللَّه، منتها اگر بخواهد ملت ما نزدیک‌تر بشود این پیروزى، زیاد نزدیک بشود- که به صلاح ملت ماست و به صلاح ملت عراق است و به صلاح منطقه است- باید مجهز بشود، باید در این برهه زمان به تمام معنا مجهز بشود براى جبهه‌‏ها ...»

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۴:۰۶
ــ ــشــمــســ