وقتی یک جریانی، مبانی نظری و معرفتی منظمی برای تبیین گفتمان ادعایی خودش نداشته باشد، اینگونه به پرت و پلا گویی میافتد:
«اعتدال و میانه روی به معنای انتخابی بین حق و باطل نیست، اعتدال به معنای انتخاب راهی بین راست و دروغ نیست. اعتدال به معنای راهی بین منفعت ملی و از بین بردن منافع ملی نیست. اعتدال یک روش است. اعتدال یک بینش است. اعتدال یعنی همان که سیره پیامبر عظیم الشان اسلام سراسر زندگیش، جمالش، کمالش و اخلاقش سراسر اعتدال بود. اعتدال یعنی همان راه و روش و شیوه ای که منتظر او هستیم و امام دوازدهم هم همان راه و همان سیره پیامبر را عملی و اجرا خواهد کرد و اگر انحرافی پیش آمده است جاءَ به دین جدید و کتاب جدید تا دین واقعی پیامبر و قرآن واقعی را برای مردم تفسیر و تبیین کند.
اعتدال به این معناست که از افراط در جمع کردن دشمن و دشمن تراشی و در تفریط در زمینه دوستان و علاقه مندان به ایران، اعتدال یعنی بین افراط در طرد دیگران و تفریط در جذب مردم، اعتدال یعنی راهی که با همه انسان ها و مردم با ادب و احترام سخن می گوییم و به پاسخی گوش می دهیم که آن هم توام با ادب و احترام باشد. اعتدال یعنی مسیری که ما از عقل و خرد جمعی استفاده می کنیم. عقل و خردی که به ما می گوید باید منافع ملی را حفظ کنیم . عقل و خردی که به ما می گوید ضمن حفظ فنآوری باید سایه شوم تحریم ها را از سر مردم برداریم.»
در زبان فارسی، جملات با فعل کامل میشوند و وقتی، جملهای، فعل نداشته باشد، مشخص است که طرف، خودش هم نمیداند چه میگوید! البته ظاهراً به نظر دوستان، اعتدال، همان Moderation است. و ظاهراً این جماعت نمیدانند که اسلام آمریکایی و اسلام محبوب آمریکاییها، Moderate Islam است. خدا کند که شعارهای دوستان، جای دیگری، طراحی نشده باشد.