1. آمریکا حامی حکومت پهلوی در ایران، مبارک در مصر و زین العابدین بن علی در تونس بود. آیا توانست آنها را در قدرت حفظ کند؟
2. ترکیه حامی حکومت محمد مرسی در مصر بود، آیا توانست آن را حفظ کند؟
3. روسیه حامی حکومت یانوکوویچ در اوکراین بود، آیا توانست آن را حفظ کند؟
و
4. جمهوری اسلامی ایران، حامی حکومت اسد در سوریه است و ...
اما مسئله بانک از مسائل مهمى است که چنانچه ربا از بانک حذف نشود، مشمول آیه شریفه و روایات کثیره مىشویم که آیه شریفه مىفرماید کسانى که ربا مىخورند اینها اعلام جنگ با خدا و پیغمبر مىکنند. این تعبیر در کم جایى واقع شده است که اعلان جنگ است بین کسانى که مىخواهند ربا بخورند با خدا و پیغمبر. روایات بسیار ما داریم که هیچ جاى شبهه در این روایات نیست که در بعضى از آنها تعبیرى شده است که شاید براى هیچ چیز نشده است که یک درهم ربا، شدتش بیشتر است از اینکه هفتاد زنا بکند کسى با محرم خودش، با عمه خودش، با خاله خودش، با خواهر خودش. و اگر چنانچه ربا در یک کشورى مثل کشور ما خداى نخواسته، باز در بانکش، در تجارتش، در بین مردمش باشد، ما نمىتوانیم بگوییم که ما جمهوریمان، جمهورى اسلامى است، محتواى جمهورى، اسلامى است.
از این جهت باید کارشناسان، علما در این مسئله بسیار فعالیت کنند، دقت کنند که ما را از این گرفتارى نجات بدهند، و ملت هم باید توجه بکنند به اینکه مواجه هستند با یک همچو چیزى که قرآن کریم مىفرماید: فَاْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِه؛ اعلام جنگ بکنید با خدا. و اگر چنانچه بانکدارى به آن معنایى که در جاهاى دیگر هست رواج پیدا بکند، مردم از صنعت و کار و سایر چیزها باز مىمانند، مىنشینند توى خانهشان و پولشان برایشان کار مىکند و حال آنکه پول نباید کار بکند.
صحیفه امام، ج18، ص: 434
داشتم دوباره توافقنامه را میخواندم که این بخشش، بدجوری اشکم را در آورد:
Involve a mutually defined enrichment programme with mutually agreed parameters consistent with practical needs, with agreed limits on scope and level of enrichment activities, capacity, where it is carried out, and stocks of enriched uranium, for a period to be agreed upon.
معنای سادهاش این است: در کشور خودتان هم اگر بخواهید هر کاری بکنید، باید از آمریکا اجازه بگیرید. این تعریف استقلال است از قول جریان موسوم به اعتدال ظاهراً.
راستی میدانید چرا در قضیهی سعدآباد، آقای روحانی این قدر اصرار دارد که توافق نهایی، «توافقنامه» نیست و «بیانیه» است و در اینجا، این قدر ظریف و اطرافیانش، اصرار دارند که نتیجهی ژنو، «توافقنامه» نیست و «برنامهی اقدام مشترک» است؟ چون میخواهند اصل 77 قانون اساسی را دور بزنند با این تغییر نامها!
اصل 77 قانون اساسی: عهدنامهها، مقاولهنامهها، قراردادها و موافقتنامههای بینالمللی باید به تصویب مجلس شورای اسلامی برسد.
جماعتی که مبتنی بر مبانی فلسفی و تئوریک خود، از مرگ میترسد و مرگ را پایان همهچیز میداند، بزرگترین نقطهی ضعف ممکن را دارد و قطعاً خود را درگیر جنگی نمیکند که میداند سپاهیان جبههی مقابلش، مرگ سرخ را چیزی غیر از سعادت نمیبینند. از سوی دیگر، غربیها اصلاً خاطره و تجربهی خوبی از جنگ با مسلمانان ندارند و رجز خواندنهایشان فقط مبتنی بر یکسری جنگهای جهانی مشکوک است که خودشان به جان هم افتادهاند و جنگ میان ارتشهای حرفهای بوده است نه جنگی که مردم یک جامعه، به میدان آمده باشند.
آمریکا، یک غلطی کرد و توهم زد که میتواند بجنگد، به ویتنام حمله کرد و فریاد «غلط کردمش»، همچنان از جنوب شرق آسیا، شنیده میشود. آمریکا، بعد از جنگ ویتنام، فهمید که قدارهبندی و عربدهکشی، جای جنگیدن را نمیگیرد و اگر یک جنگ دیگر به راه بیاندازد، دیگر هیچ آبرویی برایش باقی نمیماند. لذا یک استراتژی دو وجهی را برای خود تعریف کرد:
1. ابتدا تعریف جنگ را تغییر دادند بدین صورت که اگر در دوران پیش از وقوع وضعیت مدرنیته، جنگ، یک صورت جوانمردانه داشت و فیالمثل اگر کسی میدید که دشمنش، سلاح ندارد، به او سلاح میداد تا در یک وضعیت برابر و «Fair play»، مبارزه کنند، در دوران جدید، جنگ به نحوی تعریف شد که قدرت برتر آن کسی است که سلاح بیشتر و پیشرفتهتری داشته باشد و اتفاقا، یک طرف وقتی پیروز جنگ میشود که برتری تسلیحاتی داشته باشد و ابتدا تسلیحات دشمنش را نابود کند. با این تغییر تعریف، آمریکا فقط به آن کشورهایی حمله میکند که توانایی جنگیدن در مقابلش را ندارند مثل هائیتی و پاناما و گرانادا.
2. وجه دوم استراتژی جنگی جدید آمریکا، مبتنی بر دکترین شیطانی قریش در لیلۀ المبیت، تنظیم شد. برای اینکه بعد از جنگ، کشور مورد هجوم، جرأت و توان انتقامگیری نداشته باشد، باید همهی کشورها، در حمله، دخیل باشند. برای این مقصود، «ناتو»، طراحی شد و مأموریت آن، ساختن یک نیروی مرکب از نیروهای همهی کشورهای غربی بود که پس از حمله، کشور مورد هجوم، با تعداد زیادی کشور روبهرو باشد،
این استراتژی به خصوص در عراق و افغانستان، شکست خورد و آمریکا باز هم به دنبال طراحی استراتژی جدیدی میگشت. مبتنی بر تجربیاتی که از جنگ تحمیلی 8 سالهی رژیم بعث عراق به ایران اسلامی، کسب کرده بودند، به یک تاکتیک رسیدند که به سرعت شکست خورد: تاکتیک Proxy War یا جنگ نیابتی. دیگر آمریکا خودش مستقیماً به جایی حمله نمیکرد و یک کشور دیگری را به نیابت از خودش، به میدان میفرستاد و با همهی متحدانش، او را در میدان، حمایت میکردند، درست مثل گردنهبند پیری که یال و کوپالش، فرو ریخته بود و نوچههایش را به میدان میفرستاد و خودش از دور، پنجه و دندان، نشان میداد. جنگ نیابتی در جنگهای 33 روزهی لبنان، 22 روزهی غزه، 8 روزهی غزه و جنگ اوستیا و حتی همین تروریسم عریان و ترزیقی به سوریه، مفتضحانه شکست خورده است. حالا آمریکای مستأصل، مأموریت ناسا را که یک روزی علی الظاهر اکتشافات فضایی بود، تغییر داده و ناسای امروز، متمرکز شده است بر استراتژی جنگهای فضایی.
برای ما مثل روز روشن است که دیگر جنگی رخ نخواهد داد مگر به یک دلیل: حماقت. این جبههی احزابی هم که غرب، علیه جبههی مقاومت، از ناتو گرفته تا وهابیت و سلفیت و اسلام آمریکایی ترکیه و «حکومتهای آلی عرب» و تروریستهای ترانزیتی از چین و چچن و ژاپن و لیبی و ... به سوریه و عراق، و جریانهای وحشی مسلمانکُش فعال در میانمار و پاکستان و عراق و لبنان و ...، تشکیل داده است، همان «ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُه» است که قاعدتاً نه تنها در جان مؤمنین، هیچ خوف و ترسی ایجاد نمیکند، بلکه «ما زادَهُمْ إِلاَّ إیماناً وَ تَسْلیما».
این معرکهی أحزاب، همان إبتلا و زلزال شدیدی است که تا مرز «زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا» پیش میرود و بر پا شده است تا صف شکاکان در وعدهی صادق خدا و رسول و ولیّاش که همان فی قلوبهم مرض و منافقوناند را از صف رجال مؤمن پایبند به عهد «لا یُوَلُّونَ الْأَدْبار»، جدا کند و به شرط استقامت ما بر عهدِ پشت نکردن به دشمن و فرار نکردن از جریان تاریخی مقاومت، به إمداد سپاه ریح و رعب الهی و «جُنُوداً لَمْ تَرَوْها»، و نه با جنگ، فرو خواهد نشست و فجر انقلاب اسلامی را به صبح ظهور، پیوند خواهد زد.
ما تا ابد با حزب شیطان میستیزیم
ما تا حسین داریم و عاشورا، عزیزیم
حالا بگو تو هِی all options on the table
ما عاشق گزینههای روی میزیم
بسمه تعالى
قیام مردان حق از اعصار قبل از اسلام و از بدو اسلام، توأم با مشکلات عظیمه بوده است که گرفتاریهاى شما آقایان محترم و فشارهاى دستگاه جبار، در قبال آنها سهل است؛ مع ذلک با ملاحظه ظروف و مشکلات داخل و خارج، باید از این پایدارى تشکر کنم. با اطمینان نفس به شما آقایان محترم وعده فرج قریب مىدهم، چه عمر من در این آخر وقت به آن برسد یا نه.
آتشى
که در کانون سینهها و قلبها روشن شده است، خاموش شدنى نیست یا لااقل به این زودى
خاموش نخواهد شد و ممکن است شماها شاهد انفجار عظیم آن باشید. لِیَهْلِکَ مَن
هَلَکَ عَنْ بَیِّنَةٍ وَ یَحیى مَنْ حَىَّ عَنْ بَیِّنَةٍ. مأیوس نباشید و به
خود یأس را راه ندهید، قوى باشید و دیگران را تقویت کنید و تواصى به صبر و تواصى
به حق کنید. خداوند با شما است. والسلام علیکم.
روح اللَّه الموسوى الخمینى
14
اسفند
1346
یک
نکتهی جالب: زیاد شنیدهایم این جملهی معروف را که امام فرمودهاند: «انقلاب ما،
انفجار نور بود». جالب اینجا است که در صحیفهی امام، این جمله وجود ندارد و ظاهراً
با توجه به پاورقی صفحهی 181 از جلد 6 کتاب صحیفهی امام، اساساً این جمله، مربوط
به حضرت روحالله نیست و تعبیری است مربوط به یاسر عرفات: