قرن حضور

مجالی برای فراز آمدن از خویشتن، و فارغ از تعلقات و مشهورات، به دیگر گونه اندیشیدن. حمد و سپاس خدای را که ما را در مسیری قرار داد که در مصیر باشیم إلی الله...
طبقه بندی موضوعی

قبلا در باب سهم صنایع حرام در نرخ اشتغال کشورهای مدرن، گفته بودم. حالا خود آمریکایی ها پیش دستی کرده اند و گزارشی داده اند در باب وضعیت «صنعت لابی» در این کشور. مرکز سیاست های پاسخگو یا Center for Responsive Politics در مارس 2012، گزارشی داده در مورد صنعت لابی. گزارش را می توانید دانلود کرده و ببینید. در اینجا، فقط چند نمودار آن را می آورم. نکته ی جالب توجه این است که همه ی ما، نام وال استریت را شنیده ایم: خیابانی که مرکز تجمع بورس های آمریکا است (مرکز قمار سیاره). اما کِی استریت K Street را هم باید بشناسیم: مرکز تجمع شرکت های لابی و برخی از اندیشکده های آمریکا در واشنگتن دی. سی. عمده ی این لابیست ها هم، نمایندگان سابق کنگره ی آمریکا می باشند.






۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ تیر ۹۲ ، ۱۰:۱۸
ــ ــشــمــســ
ادوارد اسنودن، چه چیزی را افشا کرد که به سرعت جهانی شد؟ قبلاً این را گفته بودم:



حالا بهتر است که NSA را بهتر بشناسیم:

 
 







۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۲ ، ۰۸:۵۵
ــ ــشــمــســ

تا حالا ساکت بودند و صدایشان در نمی آمد. حالا انتقاد می کنند که بودجه، غیر واقعی است. "اعتدال" یعنی این: «در اولین قدم باید بگویم که بودجه سال جاری کشور بودجه‌ای غیرواقعی است نه درآمدهایش واقعی است و نه مطابق شرایط روز بسته شده است. بودجه 210 هزار میلیارد تومانی داده شده است که به نظر من 80 هزار میلیارد تومان از درآمدهایش محقق نمی‌شود. این تصویر اول از بودجه است. در همین بودجه است. در همین بودجه قرار است یارانه‌های خانوارها به ترتیب سابق داده شود. برای این منظور باید قیمت حامل‌های انرژی طبق تصمیم مجلس 38 درصد اضافه شود. تا الان این تصمیم اجرا نشده است. عدم اجرایش به این معناست که پولی برای پرداخت یارانه‌ها نداریم.» این حرف های اکبر ترکان است!

حالا مدام دولتی ها می گفتند بودجه، مشکل دارد، کسی مگر قبول می کرد. ترکان حالا صدایش در آمده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۲ ، ۰۸:۳۱
ــ ــشــمــســ

اگر نگاهی کلی به پهنه ی کره ی زمین بیندازیم، نکات جالبی را کشف خواهیم کرد. یکی از مهم ترین این نکات، این است: در همه جای این ارض مبتلا، مردمانی هستند که فارغ از معادلات و مناسبات غریزی مربوط به حفظ حیات، بیرون ریخته اند و «تغییر» را صدا می زنند. تغییر نه در حاکمان و مدیران که در مبانی حاکمیتی و نظریات اداره ی جوامع.

دیگر با شعار «Change» هم نمی توان خواست های این مردم را مصادره کرد. این مردمان، از مکانیسم انتخابات و صندوق های رأی، «ناامید» شده اند. مردم فهمیده اند که نه انتخابات در جوامع شان، تجلی حقیقی و واقعی آرا آنها است و نه رسانه، بستر انتشار و بیان خواست ها و مشکلات آنان. جهان مدرن با یک معضل جدی روبرو شده است و نابودی اش از همین نفطه، کلید خورده است: «یأس سیستمی یا System Disappointment».

کل اتحادیه ی اروپا (از انگلیس و فرانسه و ایتالیا و آلمان گرفته تا اسپانیا و پرتقال و بلژیک و سوئد و سوئیس و ...)، آمریکا، برزیل، کانادا، شیلی در آن سوی سیاره، و همه ی کشورهای منطقه ی خودمان که بنای سیستمی خود را بر مدرنیته نهاده اند، از مثلث خائن درون تمدنی یعنی عربستان و ترکیه و قطر گرفته تا بحرین و یمن و امارات و مصر و تونس و لیبی و مراکش و الجزایر و اردن و کویت، همه و همه، صدایشان در آمده است که «تغییر».

  

  

نکته ی کلیدی این است که نه مدل حکومتی لیبرال دموکراسی در آن سوی سیاره جواب داده است، نه مدل سلطنتی- خلافتی آل های وهابی منطقه ی حجاز، نه مدل هیبریدی-التقاطی اسلام آمریکایی ترکیه و نه مدل اسلام إخوانی جدید در مصر و تونس و لیبی. غرب همین که احساس کرد که ممکن است اصلاحات حکومتی در سوریه، بتواند این حکومت را نمایه و تجلی حقیقی خواست مردمان آن سرزمین بکند، سگ های هار سلفی- وهابی و کفتار-تروریست های وحشی اروپایی و آمریکایی و اسرائیلی را به جان این سرزمین انداخت. تجربه ی ایران و لبنان و حماس، نشان داده بود به آنها، که نباید بگذارند در سرزمینی دیگر، خواست حقیقی مردمان حکومت کند.

مردمان کره ی زمین به این نتیجه رسیده اند که خواستشان از صندوق رأی و انتخابات بیرون نمی آید و «انقلاب» کرده اند اگر چه ناقص. خروجی انتخابات در همه ی این جوامع و کشورها، آن چیزی است که مطلوب اقلیتی معدود غیر از مردم است و درک همین مسئله است که مردم را به یک ناامیدی و یأس از سیستم، سوق داده است. مردم به دنبال سیستم و نظمی نو هستند که خودشان آن را در اندازند و خروجی های آن، خواست حقیقی آنها باشد.

درست در همین هنگام، در کشوری که سی و چند سال از انقلابش می گذرد، این انتخابات است که از طریق آن، خواست حقیقی و حقیقت اراده ی مردم، ظهور پیدا می کند. اینجا ایران است، سرزمینی که پس از دو هزار و پانصد و چند سال از حاکمیت زورمداران و زورپرستان، مردم بیدار شدند و ذیل هدایت پیرمردی که آنها را به سبک أنبیاء و اولیاء خدا، به اسلام دعوت می کرد، انقلاب کردند و طرحی نو در حکومت داری در انداختند که فقط از طریق آن است که خواست حقیقی مردم، وقوع می یابد.

ولایت عام و مطلق فقیه، تضمین حقیق و دقیقی است بر حاکمیت اراده ی عمومی امت و تنها روشی است که در قالب آن، خواست حقیقی و رأی واقعی مردم، بر جامعه، حکومت پیدا می کند. 2 خرداد 76، 3 تیر 84، 22 خرداد 88 و 24 خرداد 92، ثابت کرد که هر آنچه مردم بخواهند از صندوق آراء بیرون می آید و تضمین این هم فقط در مردمسالاری دینی و حاکمیت ولایت مطلق فقیه وجود دارد. هیچ نظام دیگری، تا این حد از انعطاف و گردش حکومتی را اجازه نخواهد داد. مدل حکومتی ولایت فقیه، از دل اندیشه و مکتب هدایتی شیعه، بیرون آمده است و تنها راهی است که اراده ی مردم در چارچوب حدود خدا بر مردم حکومت می کند، ولو کره المدرنیستون و الروشنفکرون!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۲ ، ۱۱:۲۲
ــ ــشــمــســ
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۱۹
ــ ــشــمــســ
کلیددار اعظم:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۴۸
ــ ــشــمــســ

سال 88 بود، اوج خرداد و گرماگرم انتخابات. نتیجه ی انتخابات، به مذاق یک عده خوش نیامد و طبق برنامه ریزی از قبل، اعلام کردند که بنده رئیس جمهورم. مردم را به خیابان کشیدند. هیچ یک از سه کاندیدای دیگر انتخابات، به رئیس جمهور منتخب، تبریک نگفتند. طرفداران خود را به خیابان دعوت کردند و ساز دروغ تقلب را کوک کردند. سرمایه ی اجتماعی، پایین آمد. 8 ماه تمام، کشور را درگیر آشوب هایی سازمان یافته کردند و سطل زباله آتش زدند و ترورهایی مشکوک و با حمایت امنیتی- اطلاعاتی بیرونی اتفاق افتاد و کام همه تلخ شد. «دهان های با حقد و غضب گشوده شده و دندان های با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب و علیه امام را نمی دیدند». مردم سرخورده شده بودند پس از یک حماسه ی حضور. اردوکشی های خیابانی این جماعت به اصطلاح اصلاح طلب، کاری کرد که هیچ مقام خارجی، به رئیس جمهور منتخب، تبریک نگوید. یک انقلاب رنگی و نرم، «کلید» خورده بود. تا توانستند به رئیس جمهور منتخب مردم با رأی 24 میلیون، بد و بیراه گفتند و توهین کردند. این رفتار و اخلاق انتخاباتی جماعت به اصطلاح اصلاح طلبان بود پس از یک انتخابات حماسی و بزرگ، که چیزی شبیه به همین را، 4 سال قبل  و در سال 84 هم نشان داده بودند.


اما در مقابل، سال 92، اوج خرداد و گرماگرم انتخابات. باز هم همان کشور سابق. نتیجه ی انتخابات، به مذاق یک عده خوش نیامد و مردانه و جوانمردانه، اعلام کردند که به رئیس جمهور منتخب، تبریک می گویند. گفتند در مردم سالاری دینی، بالاخره رأی اکثریت، رئیس جمهور را کشف می کند. همه ی کاندیداها به رئیس جمهور تبریک که گفتند هیچ، یکی یکی به دیدارش رفتند و تبریک گفتند و برای موفقیتش دعا کردند. نه شیشه ای شکست، نه سطل زباله ای آتش گرفت، نه کسی از بالای پل به پایین پرت شد و نه کسی ترور شد. مقامات خارجی، وقتی این هم بستگی بین مردم و مسئولان را دیدند، تبریک گفتند پشت تبریک و کسی به رئیس جمهور منتخب، توهین نکرد. این رفتار و اخلاق انتخاباتی جماعت اصولگرایان بود پس از یک حماسه ی سیاسی و بزرگ، که چیزی شبیه به همین را، 16 سال قبل و در سال 76 هم نشان داده بودند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۳۱
ــ ــشــمــســ
حسن روحانی در انتخاب نماد «کلید»، مقلد یک کنیایی بود:
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۳۵
ــ ــشــمــســ

دو نسبت سنجی  و طبقه بندی جالب از دو وبلاگ:


 

مقایسه ی نسبت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی از دو دیدگاه:

آنچه از نظریه پردازان نسبت جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی بر می آید به نظر می آید دو نگاه غالب در تبیین این نسبت وجود داشته است که هر دو نگاه را می توان در شکل گیری جمهوری اسلامی به نحوی موثر دانست: نگاه اول: شریعتی - مطهری. نگاه دوم: نگاه آوینی.

نگاه اول: شریعتی - مطهری   
در این روایت از گفتمان انقلاب اسلامی،‌ انقلاب اسلامی شروع نهضتی است که بواسطه آن مسلمانان انقلابی بر ناتوانی اسلام برای اداره جامعه در عصر مدرن خط بطلان میکشند، وارد عرصه قدرت میشوند تا با تکیه بر دانش و فرهنگ اسلامی و چالش ضد استعمارانه با غرب کشوری پیشرفته بسازند و ایران را به نمونه یک کشور پیشرفته اسلامی تبدیل کنند. در این گفتمان دشمن اصلی، غرب امپریالیست ماب است و مسلمانان میتوانند با تکیه بر نیروهای بومی از وابستگی به غرب خود را رها کرده و در جهت تلاش برای آبادی سرزمین خود بکوشند. برای فعال معتقد به این گفتمان، مبارزه سیاسی-دپلماتیک با غرب، تکیه بر پیشرفتهای مدرن در صنایع و استفاده از امکانات برای اسلامی کردن جامعه موضوعیت پیدا میکنند و فردیت انقلابی کسی است که در مراکز و ساختارهای قدرت حضور پیدا کرده و برای تحقق اهداف انقلاب اسلامی با این روایت تلاش می کند.

نگاه دوم: آوینی
در این روایت، از انقلاب اسلامی به عنوان یک واکنش به تمدن غرب یاد می شود که زمینه ساز شکل گیری تمدن پسا مدرن شیعی است. در این نگاه، گفتمان انقلاب ناظر به گفتمانی است که قدرت بر آمده از آن به دنبال ایجاد زنجیره فضاهایی است که در آن ساختارهای مدرن در هم شکسته و مفاهیم بومی و دینی در شکل گیری جایگزینهای پسا مدرن در روش زندگی در حال تلاش اند. با توجه به جنس سیال و غیر ایستا قدرت در این روایت، انقلاب اسلامی شکل نهضت گونه خود را حفظ کرده و با الهام از چارچوب تعیین شده توسط ولی فقیه، به شکل غیر متمرکز، پخش و موثر دست به آلترنتیوسازی پست مدرن اسلامی-شیعی میزند. در این روایت اکتویسیم و جهادگری به جای حضور در مراکز مدرن اعمال قدرت موضوعیت یافته و اکتیویست انقلاب اسلامی فردیتی گذرکرده از مدرنیته است که با درک معنویت انقلابی برای شکستن ساختارها و مظاهر مدرن هم در لایه نظری، نشانه ها و گزاره ها و هم در ساحت عمل تلاش میکند. او همچنین با مطالعه روش های توسعه غیر سرمایه داری و یادگرفتن از تجربیات دیگران در ایجاد آلترناتیوهای مبتنی بر زندگی دینی و فطری تلاش می کند.


 

مقایسه ی دیدگاه آقای مصباح و آقای جوادی آملی در نسبت با علم دینی:

در نگرش حضرت آیت‌الله جوادی آملی، همه علوم، اگر با معرفت وحیانی و عقل برهانی معارض نباشد، علم دینی محسوب می‌شود، چرا که عالم، مخلوق خداست و کشف هر یک از قوانین طبیعت، کشف حقایقی است که خدای سبحان در درون نظام تکوینی عالم قرار داده است. ایشان بر این باور است که عقل مورد نظر دین، همه مراتب عقل امروزی را شامل می‌شود و حتی عقل تجربی را نیز پوشش خواهد داد. به واقع، عقل شهودی، عقل تجریدی، عقل نیمه‌تجریدی و عقل ظنی تجربی، همگی از مراتب عقل دینی هستند که ارزش‌ آن‌ها از بالا به پایین کم‌تر می‌شود. بنابراین، علومی چون: فیزیک، شیمی، زیست‌شناسی، پزشکی، مهندسی برق، سدسازی و... در ادامه عقل الهی و علم الهی قرار دارند و همگی دینی‌اند.

در مقابل این نگرش، آیت‌الله مصباح یزدی، عقل دینی را فقط عقل برهانی یقینی می‌دانند و منبع دین را خارج از نقل و عقل برهانی نمی‌انگارند. ایشان بر این‌باورند که دین عهده‌دار بیان همه علوم نیست و صرفاً هر آن‌چه در هدایت و سعادت بشری اهمیت دارد، در لسان دین تبلور یافته است. بنابراین، از دیدگاه علامه مصباح یزدی، نظریه معرفت‌شناختی آیت‌الله جوادی آملی، قلمرو دین را بیش از حد توسعه داده و دلیلی بر این توسعه در منابع دینی و وحیانی وجود ندارد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۲ ، ۱۱:۲۲
ــ ــشــمــســ

در نهج البلاغه ی حضرت امیر (علیه السلام)، از جمله ی حقوق مردم بر حکومت، آمده است که «تعلیمکم کیلا تجهلوا و تأدیبکم کیما تعلموا ... و شما را تعلیم دهم تا نادان نمانید و تأدیب کنم تا دانا گردید.».

خطرناک ترین مسئله ای که در صورت عدم درمان، انقلاب اسلامی را به شدت دچار مشکل کرده و با نابودی می کشاند، ساختار و سیستم آموزشی کشور است. این سیستم آموزشی، از دو بخش کلی تشکیل شده است: سیستم آموزش رسمی و سیستم آموزش غیر رسمی.

      

آموزش رسمی، مجموعه ی نظام آموزش و پرورش و آموزش عالی را در بر می گیرد که در قالب مهدکودک ها، مدارس و دانشگاه ها، ظهور پیدا می کند و آموزش غیر رسمی، مجموعه ی رسانه های مختلف کشور و به خصوص رسانه ی متأسفانه ملی را در بر می گیرد که در قالب صدا و سیما و رسانه های مجازی-سایبری، ظهور می یابد.

انسان نیز دارای دو منظومه ی معرفتی درونی است که همه ی اعمال و کنش های او، خروجی و نتیجه ی اقتضایی آن منظومه های معرفتی است: منظومه ی ارزشی و منظومه ی بینشی که زیربنای منظومه ی کنشی انسان هستند. منظومه ی ارزشی انسان، به توسط آموزش غیر رسمی و رسانه ها، سامان پیدا می کند و منظومه ی بینشی انسان، به توسط آموزش رسمی و علوم رسمی- آکادمیک.

در دوره ی پس از انقلاب اسلامی، تحت تأثیر انقلاب، این هر دو منظومه، یک نظم و ساخت دگرگونی پیدا کردند و مردم ما، این منظومه های معرفتی خود را نه از صدا و سیما می گرفتند و نه از مدارس و دانشگاه ها. و به طور کلی، جهت گیری دیگری در تنظیم این منظومه ها، بر جیمعه و مردم، حاکم شده بود. نتیجه ی آن، سبک زندگی دیگری بود که به دست آمده بود.

به تدریج، منابع و مراجع اخذ این منظومه های معرفتی، بر سبیل مدرنیته، قبله و جهت پیدا کرد و ما هم در همان منجلابی فرو افتادیم که جهان افتاده بود. امروز دیگر تلویزیون، تشخص و شخصیت پیدا کرده است و زیاد این جمله را از نسل قدیمی تر شنیده ایم که: «تلویزیون می گفت». یعنی تلویزیون (چه در قالب شبکه های داخلی و چه در قالب شبکه های ماهواره ای)، و از نسل جدیدتر که :« سایت ها نوشته اند». در شق دیگر ماجرا هم، کسی در صحت ساینس در عین اینکه می دانیم «خطاپذیر» و «فالسیقایِبِل» است، شک نمی کند.

این مدرنیته، اگر درمان نشود، آرام آرام از باطن به ظاهر خواهد آمد اگر چه التقاطی و اختلاطی. باید فکری کرد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۲ ، ۱۰:۳۲
ــ ــشــمــســ