شهر کوفه از شهرهای خیلی عجیب تاریخ اسلام است. شما از کوفه چند جور خاطره به یاد دارید. اینهایی که میگویم، تازگی ندارد راجع به کوفه. به یادتان هست که کوفه آنجایی است که امیرالمؤمنین در میان همه کشورهای اسلامی و شهرهای وابسته به مملکت عظیم اسلامی، آنجا را برای خلافت خودش انتخاب کرد. این یک پوئن مثبت، به قول آقایان. باز خاطرتان هست که اهل کوفه در جنگ های امیرالمومنین شرکت کردند، جنگ جمل را اینها به پایان رساندند، جنگ نهروان را اینها تمام کردند، در جنگ صفین هم، قبایل اطراف کوفه و بعضی از قبایل دیگر بودند و همین مردان جنگی آن شهر بودند که آن جنگ را به پایان رساندند و به آن جایی که رسید. باز یک جای دیگر به خاطرتان هست که همین مردم کوفه بودند که امیرالمؤمنین از دست اینها گله و شکایت می کرد که چرا وقتی می گوییم بیایید جنگ، نمی آیید؟ باز همین ها بودند که بزرگانشان، نامه نوشتند، رفتند خدمت امام حسن مجتبی(ع) که آقا بیا، ما این شهر را دربست می دهیم در اختیار تو و ایشان تشریف نیاوردند. باز همین ها بودند که بزرگانشان نامه نوشتند به حسین بن علی(ع) که «انه لیس علینا امام» امامی نداریم، پیشوایی نداریم، حاکمی نداریم و خدا این طاغیه را بر ما مسلط کرده، و شما بیا. و راست هم می گفتند سلیمان بن صرد، حبیب بن مظاهر، مسلم بن عوسجه و غیره ذلک. و باز همین ها بودند که آمدند در یک جنگ بسی نابرابر و نا متعادلی، در مقابل حسین بن علی (ع) صف کشیدند و آن فاجعه انجام گرفت. باز همین ها بودند که بعد از اندکی، یک ماجرایی در تاریخ به وجود آوردند که در تاریخ اسلام جزء نمونه های بسیار نادر و پرشکوه است: ماجرای توابین. آمدند رفتند به قصد اینکه بروند جانفشانی کنند و توبه نرسیدن به ماجرای عاشورا و واقعه کربلا. باز همین ها بودند که غالب انقلاب های زمان بنی امیه و زمان بنی عباس، بذرش در میان آنها کاشته می شده و سبز می شده و به ثمر می رسیده؛ چقدر فدایی دادند، چقدر کشته دادند، چقدر کارهای نمایان و دارای جلوه و جلوه بخش و جلوه گر از خودشان بروز دادند. و باز همین ها بودند که می بینید سستی ها و تنبلی ها و ضعف ها و ناتوانی های روحی و فکری، در آنها در بعضی از قضایا به چشم می خورد. این چیست مگر؟ این آدم ها مگر دو جور، دو روحیه، دو رو داشتند؟
ادامه در ادامه مطلب