آژاکس 3 - تسخیر ایران 2025
«آژاکس، جزیره ای در آب؛
گورستان قدرت ایران».
این شاید مهمترین دیالوگ و پیام نمایشنامهی پارسیان باشد، یک کتاب یونانی که مأخذ تاریخنویسی هرودوت هم قرار گرفته است و بیان روشنی است از همهی آرزوهای تاریخی یوناینان غربی در غلبه بر ایرانیان شرقی. همین فراز، مبنای طرحهای استراتژیک دورههای اخیر غربیها برای غلبه بر ایران بوده است: یک بار در دوران مصدق و در طرح آژاکس 1، یک بار در فتنه 88 و در طرح آژاکس 2 و حالا در آژاکس 3. آژاکس 3، تسخیر ایران 2025 است، ایران 1404، ایران چشمانداز 20 ساله.
پرده نخست: توافق وین و قبول محدودیت در تحقیق و توسعه و ساخت تأسیسات و ریاکتور جدید.
پرده دوم: سفر زودهنگام لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه و پلیس بد مذاکرات به ایران و دیدار با رئیس سازمان محیط زیست ایران، عقد تفاهمنامه در مورد گازهای گلخانهای و دعوت ایران به نشست COP21 در پاریس.
رمزگشایی: الکتریسیته، یکی از اصلیترین منابع حیات هر کشوری در جهان مدرن است و کشوری در جهان آینده، سیطره و قدرت جهانی خواهد داشت که منابع تولید الکتریسیته را در اختیار داشته باشد. راههای تولید الکتریسیته، محدود است و هر کدام، محدودیتهایی دارد: استفاده از سوختهای فسیلی، استفاده از انرژی هستهای، استفاده از سوختهای زیستی و انرژی نور خورشید.
سوختهای زیستی و نور خورشید، بسیار پر هزینه هستند و تکنولوژی این دو حوزه نیز پیشرفت اندکی داشته است و در مقیاس انبوه، نمیتوان به این دو حوزه، تکیه کرد. میماند دو حوزه اساسی: سوختهای فسیلی و انرژی هستهای.
در انرژی هستهای، این کار از طریق ریاَکتورها انجام میشود. ریاکتورها، به طور کلی در دو دسته، طبقهبندی میشوند: آب سبک و آب سنگین. نوع جدیدی از ریاَکتورها نیز در حال صنعتی شدن هستند به نام ریاَکتورهای ترنساتمی یا MSR که تا سال 2020، جایگزین ریاَکتورهای آب سبک میشوند.
برنامهی دشمن این است که ایران آینده را از الکتریسیته، محروم کند و کشوری که به لحاظ اساسیترین منبع حیاتی در این دوران، وابسته و نیازمند باشد، حتما به زانو در خواهد آمد. لذا این پروژه، باید دست ایران را در دو حوزه ببندد: تحقیق و توسعه بر روی ریاَکتورهای ترنساتمی و ممانعت از استفاده از سوختهای فسیلی برای تولید الکتریسیته.
گام نخست این طرح، در قالب توافقنامهی موسوم به برجام، انجام شده است: اولاً تحقیق و توسعهی ایران در مورد ریاَکتورهای ترنساتمی، محدود شده است و ایران نمیتواند ریاکتور آب سنگین دیگری بسازد و در کنار آن، طرف ایرانی را مجاب کردهاند که صرفاً به دنبال ساخت تعدادی ریاکتور آب سبک با توان پایین (100 مگاوات) باشد و از سوی دیگر، توان آب سنگین اراک را نیز به نصف یعنی 20 مگاوات، کاهش دادهاند. هزینهی ساخت تعداد زیادی ریاکتور سبک 100 مگاواتی، زیاد خواهد بود و ما نمیتوانیم ریاکتورهای 1000 یا 2000 مگاواتی بسازیم و باید انرژی الکتریکی را از بیرون، خریداری کنیم. کشوری در بیست سال آینده، قدرت جهانی شناخته میشود و بازیگر فعال و اثرگذار صحنهی بینالملل خواهد بود که ریاکتورها و نیروگاههای حداقل 1000 مگاواتی داشته باشد، نه کشوری که تعدادی نیروگاه 100 مگاواتی داشته باشد و الکتریسیتهی خودش را هم به زور تولید کند. نقطهی اشکال دیگر ریاَکتورهای آب سبک این است که هم اتلاف مواد زیادی دارند (ریاکتورهای ترنساتمی، حجم کلی اتلاف مواد را تا 96 درصد کاهش میدهند) و هم در فشار بالا، کار میکنند (ریاکتورهای ترنساتمی، در فشار جو، کار میکنند).
گام دوم این طرح، در قالب سفر
فابیوس صهیونیست به ایران و دیدار با رئیس سازمان محیط زیست ایران دنبال شد. سفر
عجیب و عجولانهی فابیوس، یک هدف اساسی داشت: اینکه گام دوم طرح تضعیف ایران آینده
را اجرایی کنند و آن هم، کشاندن ایران به فضایی بود که بشود استفادهی از سوختهای
فسیلی برای تولید الکتریسیته را ممنوع کرد. استفاده از سوختهای فسیلی، حجم زیادی
از گازهای گلخانهای و آلودگیهای زیستمحیطی دیگر را تولید میکند و کافی است در سطح جهانی، تصویب شود که هیچ کشوری نباید برای به خطر انداختن حیات سیاره، از سوخت فسیلی برای تولید الکتریسیته، استفاده کند و در غیر این صورت، آن کشور، خطری برای امنیت جهان است.
این حربهی خوبی شد تا ایران را به اجلاسی دعوت کنند که دور بیست و یکم آن، چند ماه دیگر در پاریس برگزار میشود: COP21.
اجلاسی که به دنبال کاهش تولید گازهای گلخانهای در جهان است و کشورهای شرکتکننده، باید متعهد شوند که اقداماتی را در این زمینه، انجام دهنند. شرکت ایران در این اجلاس و قبول تعهدات تصویبی در این اجلاس یا دورههای قبلی آن، یعنی اجرای گام دوم طرح صهیونیستی تسخیر ایران 2025. ایران آینده، بدون الکتریسیتهی تولید داخل، یک کشور وابسته و محتاج و در نتیجه، ضعیف خواهد بود و باید به کشورهای دیگر التماس کند که به او الکتریسیته بدهند.