استراتژی مدرنیته: آیکونوکلاستیسم
پنجشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۳، ۱۱:۱۲ ق.ظ
جریان روشنفکری مدرن، همواره دم از مدارا و تسامح و آزاداندیشی میزند و چنان وانمود میکند که شکلگیری تاریخی این جریان، در نسبت با همبن تحمل اندیشههای متضاد و دیگرگون صورت یافته است، حال آنکه چنین نیست. آوانگاردیسم یا پیشروگرایی، یکی از خصایص مدرنیته خوانده میشود:
هینون در صفحهی 27 کتاب، استراتژی جریان آوانگارد را «حمله مستقیم» میخواند: با این ادراک که فرمهای بیرونی، دیگر پاسخگوی نرمهای درونی و احساسات انسان نیستند، در جهت نمایاندن پوکی آنها، آنها را تخریب میکند. از این رو، این جریان، به طور ثابت در یک «ستیز بتشکنانه» درگیر میشود. باید همهی نرمها، فرمها و کنوانسیونها، شکسته شوند، همهی ثوابت و اطلاقات، باید پس زده شوند، همهی ارزشها باید إنفاء شوند.
ناگفته نماند که تنها راه نابودی مدرنیته، همین بتشکنی است و باید همچون ابراهیم علیهالسلام، بتهای مدرن را شکسته و تبر را بر دوش بت بزرگ بگذاریم، بت بزرگ جهان مدرن، «تکنولوژی» است!! البته روشن است که حضرت ابراهیم خلیل، از بتشکنی به عنوان «استراتژی» استفاده نکرد بلکه به عنوان «تاکتیک» استفاده کرد و استراتژیاش جدال احسنی بود که در نهایت مبتنی بر ناتوانی بت بزرگ از تکلم، صورت داد. اما جریان روشنفکری مدرن، استراتژیاش بتشکنی است.
درک این تفاوت مثل درک تفاوت رویکرد دولت اعتدال در مقابل دولت آمریکا به «مذاکره» است. آمریکاییها، از مذاکره به عنوان تاکتیک، (در جهت استراتژیشان) استفاده میکنند و تیم مثلا دیپلماسیدان دولت ما، از مذاکره به عنوان استراتژی!
in the cultural realm. The avant-garde is considered by some to be a hallmark of modernism.
جریان مدرن در زمان طلوع و ظهور، خود را جریان آوانگارد میدانست و این نام از همان زمانها بر این جریان چسبیده است. هیلدا هینون در کتاب «معماری و مدرنیته»، ذات جریان مدرن را برملا کرده است و این ذات، چیزی نیست جز آیکونوکلاستیسم (Iconoclastism) یا اصالت بتشکنی. آیکونوکلاستیسم، هیچ نسبتی با آزاد اندیشی و مدارا ندارد و هر آن چیزی را که خوشایند نداند، تخریب و منفجر میکند. البته این جریان همیشه، ژست شبهعلمی و آزاداندیشی میگیرد اما ذرهای به این مسائل، اعتقاد ندارد چنانی که در میان جماعت آرتیست سینمای ایران هم میبینیم: همواره میگویند که با نقد مضمون فیلم مخالفند و این کار را دوست ندارند! اما نه به خاطر مسائل تکنیکی، بلکه به خاطر محتوای برخی فیلمها، آنها را تخریب و سرکوب میکنند مثلا خدا نکند بازیگری یک صحنهی نماز در فیلمش بگذارد!
هینون در صفحهی 27 کتاب، استراتژی جریان آوانگارد را «حمله مستقیم» میخواند: با این ادراک که فرمهای بیرونی، دیگر پاسخگوی نرمهای درونی و احساسات انسان نیستند، در جهت نمایاندن پوکی آنها، آنها را تخریب میکند. از این رو، این جریان، به طور ثابت در یک «ستیز بتشکنانه» درگیر میشود. باید همهی نرمها، فرمها و کنوانسیونها، شکسته شوند، همهی ثوابت و اطلاقات، باید پس زده شوند، همهی ارزشها باید إنفاء شوند.
ناگفته نماند که تنها راه نابودی مدرنیته، همین بتشکنی است و باید همچون ابراهیم علیهالسلام، بتهای مدرن را شکسته و تبر را بر دوش بت بزرگ بگذاریم، بت بزرگ جهان مدرن، «تکنولوژی» است!! البته روشن است که حضرت ابراهیم خلیل، از بتشکنی به عنوان «استراتژی» استفاده نکرد بلکه به عنوان «تاکتیک» استفاده کرد و استراتژیاش جدال احسنی بود که در نهایت مبتنی بر ناتوانی بت بزرگ از تکلم، صورت داد. اما جریان روشنفکری مدرن، استراتژیاش بتشکنی است.
درک این تفاوت مثل درک تفاوت رویکرد دولت اعتدال در مقابل دولت آمریکا به «مذاکره» است. آمریکاییها، از مذاکره به عنوان تاکتیک، (در جهت استراتژیشان) استفاده میکنند و تیم مثلا دیپلماسیدان دولت ما، از مذاکره به عنوان استراتژی!
۹۳/۰۱/۲۸