سران آمریکای شیطان بزرگ، بلوف میزنند که: «all options are on the table» و این مسئله
با رجوع به سابقهی آنها در جنگ، روشن خواهد شد. کشورهای جهان مدرن، چه به لحاظ
مبانی فلسفی و چه به لحاظ سوابق عملی، جرأت جنگیدن ندارند و فقط رجز میخوانند تا
در سایهی وهم، قدرت شیطانی خود را بر سیاره، دوام بخشند اما دیگر این طنین وهم،
کسی را دچار وحشت نمیکند.
جماعتی که مبتنی بر مبانی فلسفی و تئوریک خود، از مرگ میترسد
و مرگ را پایان همهچیز میداند، بزرگترین نقطهی ضعف ممکن را دارد و قطعاً خود را
درگیر جنگی نمیکند که میداند سپاهیان جبههی مقابلش، مرگ سرخ را چیزی غیر از
سعادت نمیبینند. از سوی دیگر، غربیها اصلاً خاطره و تجربهی خوبی از جنگ با
مسلمانان ندارند و رجز خواندنهایشان فقط مبتنی بر یکسری جنگهای جهانی مشکوک است
که خودشان به جان هم افتادهاند و جنگ میان ارتشهای حرفهای بوده است نه جنگی که
مردم یک جامعه، به میدان آمده باشند.
در آن روزها، اعتراضات به جنگ ویتنام، آمریکا را فرا گرفت.
آمریکا، یک غلطی کرد و توهم زد که میتواند بجنگد، به
ویتنام حمله کرد و فریاد «غلط کردمش»، همچنان از جنوب شرق آسیا، شنیده میشود.
آمریکا، بعد از جنگ ویتنام، فهمید که قدارهبندی و عربدهکشی، جای جنگیدن را نمیگیرد
و اگر یک جنگ دیگر به راه بیاندازد، دیگر هیچ آبرویی برایش باقی نمیماند. لذا یک
استراتژی دو وجهی را برای خود تعریف کرد:
1. ابتدا تعریف جنگ را تغییر دادند بدین صورت که اگر در
دوران پیش از وقوع وضعیت مدرنیته، جنگ، یک صورت جوانمردانه داشت و فیالمثل اگر
کسی میدید که دشمنش، سلاح ندارد، به او سلاح میداد تا در یک وضعیت برابر و «Fair play»، مبارزه کنند،
در دوران جدید، جنگ به نحوی تعریف شد که قدرت برتر آن کسی است که سلاح بیشتر و
پیشرفتهتری داشته باشد و اتفاقا، یک طرف وقتی پیروز جنگ میشود که برتری تسلیحاتی
داشته باشد و ابتدا تسلیحات دشمنش را نابود کند. با این تغییر تعریف، آمریکا فقط
به آن کشورهایی حمله میکند که توانایی جنگیدن در مقابلش را ندارند مثل هائیتی و
پاناما و گرانادا.
2. وجه دوم استراتژی جنگی جدید آمریکا، مبتنی بر دکترین
شیطانی قریش در لیلۀ المبیت، تنظیم شد. برای اینکه بعد از جنگ، کشور مورد هجوم،
جرأت و توان انتقامگیری نداشته باشد، باید همهی کشورها، در حمله، دخیل باشند.
برای این مقصود، «ناتو»، طراحی شد و مأموریت آن، ساختن یک نیروی مرکب از نیروهای
همهی کشورهای غربی بود که پس از حمله، کشور مورد هجوم، با تعداد زیادی کشور روبهرو
باشد،
این استراتژی به خصوص در عراق و افغانستان، شکست خورد و
آمریکا باز هم به دنبال طراحی استراتژی جدیدی میگشت. مبتنی بر تجربیاتی که از جنگ
تحمیلی 8 سالهی رژیم بعث عراق به ایران اسلامی، کسب کرده بودند، به یک تاکتیک
رسیدند که به سرعت شکست خورد: تاکتیک Proxy War یا جنگ نیابتی. دیگر آمریکا خودش مستقیماً به جایی حمله نمیکرد و
یک کشور دیگری را به نیابت از خودش، به میدان میفرستاد و با همهی متحدانش، او را
در میدان، حمایت میکردند، درست مثل گردنهبند پیری که یال و کوپالش، فرو ریخته
بود و نوچههایش را به میدان میفرستاد و خودش از دور، پنجه و دندان، نشان میداد.
جنگ نیابتی در جنگهای 33 روزهی لبنان، 22 روزهی غزه، 8 روزهی غزه و جنگ اوستیا
و حتی همین تروریسم عریان و ترزیقی به سوریه، مفتضحانه شکست خورده است. حالا
آمریکای مستأصل، مأموریت ناسا را که یک روزی علی الظاهر اکتشافات فضایی بود، تغییر
داده و ناسای امروز، متمرکز شده است بر استراتژی جنگهای فضایی.
برای ما مثل روز روشن است که دیگر جنگی رخ نخواهد داد مگر
به یک دلیل: حماقت. این جبههی احزابی هم که غرب، علیه جبههی مقاومت، از ناتو
گرفته تا وهابیت و سلفیت و اسلام آمریکایی ترکیه و «حکومتهای آلی عرب» و تروریستهای
ترانزیتی از چین و چچن و ژاپن و لیبی و ... به سوریه و عراق، و جریانهای وحشی
مسلمانکُش فعال در میانمار و پاکستان و عراق و لبنان و ...، تشکیل داده است، همان
«ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَ رَسُولُه» است که قاعدتاً نه تنها در جان مؤمنین، هیچ
خوف و ترسی ایجاد نمیکند، بلکه «ما زادَهُمْ إِلاَّ إیماناً وَ تَسْلیما».
این
معرکهی أحزاب، همان إبتلا و زلزال شدیدی است که تا مرز «زاغَتِ الْأَبْصارُ وَ
بَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَناجِرَ وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا» پیش میرود
و بر پا شده است تا صف شکاکان در وعدهی صادق خدا و رسول و ولیّاش که همان فی
قلوبهم مرض و منافقوناند را از صف رجال مؤمن پایبند به عهد «لا یُوَلُّونَ
الْأَدْبار»، جدا کند و به شرط استقامت ما بر عهدِ پشت نکردن به دشمن و فرار نکردن
از جریان تاریخی مقاومت، به إمداد سپاه ریح و رعب الهی و «جُنُوداً لَمْ
تَرَوْها»، و نه با جنگ، فرو خواهد نشست و فجر انقلاب اسلامی را به صبح ظهور،
پیوند خواهد زد.
ما تا ابد با حزب شیطان میستیزیم
ما تا حسین داریم و عاشورا، عزیزیم
حالا بگو تو هِی all options on
the table
ما عاشق گزینههای روی میزیم