« دهکدهی جهانی واقعیت پیدا کرده است، چه بخواهیم و چه نخواهیم و ماهوارهها، مرزهای جغرافیایی را انکار کردهاند ». بیش از 16 سال از صدرو این حکم صریح سیدمرتضی آوینی در حوزهی انفجار اطلاعات میگذرد و امروز به صراحت شاهد آن هستیم که واقعیت عالم، به دو ساحت واقعی و مجازی تقسیم شده است. اینترنت، نماد آن پیوستگی و یکپارچگی مطلقی است که تئوریپردازان کدخدایی حکومت جهانی، از ورای دهکدهی جهانی مکلوهان و بنا بر مقتضیات موج سوم تافلر، فرایندهای شکلگیری نظم نوین جهانی را مبتنی بر آن رقم میزدند.
از روزی که آلوین تافلر، پارادایم موج سوم انفورماتیک را به عنوان یک شوک آینده، از قلب شهر نیویورک به جامعهی بشری وارد کرد، تا روزی که دیوید رانفلت[1] و جان آرکوئیلا[2]، از شهر سانتامونیکا در ایالت کالیفرنیا، پارادایم نوین « جنگ سایبرنتیک » را مطرح کردند؛ چیزی حدود 12 سال فاصله بود؛ 12 سالی که جهان در طی آن، خود را آمادهی تغییر بزرگی میکرد و آرامآرام، این « عصر اطلاعات » بود که از میان خرابههای عصر انبوهسازی صنعتی سربرمیآورد و دیگر، تلقیات فون کلاوزویتس[3]، استراتژیست ارشد بارگاه ناپلئون بناپارت پیرامون شیوههای منازعه، کهنه میشد.

حکومت جهانی اطلاعات واقعیت پیدا کرده است، چه بخواهیم و چه نخواهیم و این، نه فقط ما را، که همهی ساکنان این کرهی نه چندان گِرد را به اضطراب واداشته است. نماد صریح و ظریف این اضطرابِ جمعی را میتوان در سری 4 سریال امریکایی 24 دید، آن جایی که مهد تمدن تکنولوژیک یعنی کشور آمریکا، در مقابل عملیات تروریستی ـ اطلاعاتی مبتنی بر شبکهی اینترنت، زانو میزند.
اگر این سریال را فارغ از جهتگیریهای ایدئولوژیکی مستکبرانهی ایالات متحده در قبال تروریست نشان دادن مسلمانان، بررسی کنیم، به دو نکتهی بسیار عمیق میرسیم: 1. جک باور، قهرمان توهمی این سریال به عنوان نیروی میدانی حوادث، بدون وجود قهرمانان واقعیای چون اِدگار استایلز، کُلوئی اُبرایان، میشل دِسلر و سارا گَوین، به عنوان تحلیلگران اطلاعاتی وجههی سایبری مبارزه، هیچگاه به موفقیت دست نمییابد. 2. « سایبرتروریسم » و « اینفوتروریسم »، گونههای نو و نوین تروریسم نرم هستند که کشورها را دقیقاً به همان نسبتی تهدید میکنند که آنها از مصنوعات تکنولوژیکی و اطلاعاتی استفاده میکنند.
وین شوارتو[4]، مشاور مؤسسهی اینترپَکت، مدتها قبلتر، از خطر یک « پرلهاربور اطلاعاتی » خبر داده بود و تشویش همگانی شهروندان مطیع تمدن تکنولوژیک، از فروشکستن هیمنهی به ظاهر مستحکم این دژ اطلاعاتی، در اثر چنین وقایعی میباشد.
پل استراسمن[5] که روزگاری طراح استراتژی و مدیر بخش اطلاعات شرکت زیراکس و سپس مدیر اطلاعات دفاعی پنتاگون بوده است، پس از تأکید بر اینکه ما برای همهچیز، دکترین داریم، میگوید: « آنچه جایش خالی است، دکترینی برای اطلاعات است. »
عصر اطلاعات، عصر تحولات پر شتاب است و این مسئله، تأثیر بسیار زیادی بر حوزهی تصمیمسازی و تصمیمگیری میگذارد. پیچیدگی تصمیمسازی و تصمیمگیری در جهان اطلاعاتی سایبرنتیک، ضرورتاً ما را به سمت انسجامبخشی به حوزهی سیاستگذاری میبرد و تنها پاسخگوی این انسجام، طرحریزی استراتژیک و طراحی دکترینال میباشد.
[1] D. Ronfeldt
[2] J. Arquilla
[3] Von Clausewitz
[4] Winn Schwartau
[5] P. Strassman