قرن حضور

مجالی برای فراز آمدن از خویشتن، و فارغ از تعلقات و مشهورات، به دیگر گونه اندیشیدن. حمد و سپاس خدای را که ما را در مسیری قرار داد که در مصیر باشیم إلی الله...
طبقه بندی موضوعی

اگر مبنای عمل انسان مؤمن در تمام وقایع، باید قرآن باشد، چرا در پیچیده ترین شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، به سراغ این منبع متقن و قطعی قواعد عالم نمی رویم؟

مذاکرات ایران با جمع مشرکان و ملحدان و کفار (همین چند به اضافه ی چند بودن این جریان، نشان می دهد که همه ی کفر و شرک، در مقابل همه ی ایمان، صف کشیده است و قضیه، قضیه ی جنگ احزاب است.)، با چه هدفی صورت می گیرد؟ آیا دشمنی دشمن را در مذاکره می توان کاست؟ نظر قرآن خدا البته چیز دیگری است در مبارکه ی 217 سوره ی بقره: وَ لا یَزالُونَ یُقاتِلُونَکُمْ حَتَّى یَرُدُّوکُمْ عَنْ دینِکُمْ إِنِ اسْتَطاعُوا وَ مَنْ یَرْتَدِدْ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَیَمُتْ وَ هُوَ کافِرٌ فَأُولئِکَ حَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَة - و آنان پیوسته با شما مى‏جنگند تا -اگر بتوانند- شما را از دینتان برگردانند و کسانى از شما که از دین خود برگردند، بمیرند، آنان کردارهایشان در دنیا و آخرت تباه مى‏شود.

 این مجموعه ی دشمنان، تا وقتی که شما را از دینتان بر نگردانند و مرتد نکنند، دست از مقاتله ی با شما بر نمی دارند و این ارتداد، مرگ شماست. یا در مبارکه ی 120 همین سوره: وَ لَنْ تَرْضى‏ عَنْکَ الْیَهُودُ وَ لاَ النَّصارى‏ حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ – یهود و نصارا، فقط وقتی از تو راضی می شوند که آیین آنها را تبعیت کنی. دشمن ما تا ما را به آیین خود در نیاورد، راضی نمی شود و ما هم باید همین گونه باشیم: تا این دشمنان به دین ما، تابع نشوند، دست از سرشان بر نداریم. اینکه عده ای، دوستدار این جماعتند و برای آنها سینه چاک می کنند، از آن اشتباهات استراتژیکی است که قرآن هم به آن پرداخته است در 119 سوره ی آل عمران: ها أَنْتُمْ أُولاءِ تُحِبُّونَهُمْ وَ لا یُحِبُّونَکُمْ - هان، شما کسانى هستید که آنان را دوست دارید، و آنان شما را دوست ندارند؛ دوست داشتن این جماعت، در حالی که آنها از ما متنفرند، حماقت بس بزرگی است.

عداوت و دشمنی بین جریان ایمان و جریان کفر در عالم، یک دشمنی ابدی است به صراحت قرآن کریم و وظیفه ی ماست که مداماً از این جریان کلی کفر و شرک و الحاد، اعلان برائت کنیم که در این مسئله، خداوند رحمان، حضرت ابراهیم علیه السلام و همراهانش را برای ما، اسوه ی حسنه می خواند در مبارکه ی 4 سوره ی ممتحنه: قَدْ کانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فی‏ إِبْراهیمَ وَ الَّذینَ مَعَهُ إِذْ قالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآؤُا مِنْکُمْ وَ مِمَّا تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ کَفَرْنا بِکُمْ وَ بَدا بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَه‏ - قطعاً براى شما در [پیروى از] ابراهیم و کسانى که با اویند سرمشقى نیکوست: آنگاه که به قوم خود گفتند: «ما از شما و از آنچه به جاى خدا مى پرستید بیزاریم. به شما کفر مى‏ ورزیم و میان ما و شما دشمنى و کینه همیشگى پدیدار شده تا وقتى که فقط به خدا ایمان آورید.» این دشمنی ابدی است و فقط زمانی از بین می روند که کفار حربی، به خدای واحد ایمان بیاورند و موحد شوند.

دین اسلام، هیچ نسبتی با جنگ طلبی ندارد و فقط در نسبت با آنانی دستور مقاتله داده است که قتال را بر مومنان پیش می اندازند: وَ قاتِلُوا فی‏ سَبیلِ اللَّهِ الَّذینَ یُقاتِلُونَکُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْمُعْتَدینَ (190 - بقره) - و در راه خدا، با کسانى که با شما مى‏ جنگند، بجنگید، و از اندازه درنگذرید، زیرا خداوند تجاوزکاران را دوست نمى‏ دارد. اما وقتی کسی، دشمنی را علیه مسلمانان، بنیان نهاد، باید با او قتال کرد. کسانی که دنبال زندگی خودشان هستند و علیه مومنان و حکومت دینی، قتال نمی کنند، به دستور قرآن، باید به خود رها شوند: لا یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ لَمْ یُقاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ لَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَ تُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطینَ (8 - ممتحنه) - خدا شما را از کسانى که در دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکرده‏اند، باز نمى‏ دارد که با آنان نیکى کنید و با ایشان عدالت ورزید، زیرا خدا دادگران را دوست مى‏ دارد. اما در مقابل این نگاه و درست در یک آیه بعد، مومنان را از دوستی و ولایت و محبت با قتله ی کفار که با اسلام به قتال برخاسته اند، نهی می کند: إِنَّما یَنْهاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَ أَخْرَجُوکُمْ مِنْ دِیارِکُمْ وَ ظاهَرُوا عَلى‏ إِخْراجِکُمْ أَنْ تَوَلَّوْهُمْ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ فَأُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ (9) - فقط خدا شما را از دوستى با کسانى باز مى‏ دارد که در [کار] دین با شما جنگ کرده و شما را از خانه ‏هایتان بیرون رانده و در بیرون‏ راندنتان با یکدیگر هم پشتى کرده‏ اند. و هر کس آنان را به دوستى گیرد، آنان همان ستمگرانند. کسانی که به دنبال طرح ولایت و محبت و دوستی، با این جماعت دشمن هستند، ظالمانند.

حالا باید دید که چارچوب مذاکرات باید چگونه باشد. وقتی دشمنی به صورت علنی طرح می شود، بر مومنین جایز نیست که سست شوند و از ترس و وحشت، دشمن را دعوت به سلم یا مذاکره کنند: فَلا تَهِنُوا وَ تَدْعُوا إِلَى السَّلْمِ وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ وَ اللَّهُ مَعَکُمْ وَ لَنْ یَتِرَکُمْ أَعْمالَکُمْ (35 – محمد (ص)) - پس سستى نورزید و [کافران را] به آشتى مخوانید [که‏] شما برترید و خدا با شماست و از [ارزش‏] کارهایتان هرگز نخواهد کاست. مومنین، چون خدا با آنها است، برترند و نباید بترسند و سازش کنند. نباید بگویند که تحریم ها، ما را پای میز مذاکره کشاند! اما اگر دشمنان، دعوت به مذاکره یا سلم کردند، پس از تجهیز کامل حکومت دین یعنی حکومت مومنان در موضع قدرت قرار گرفت، مذاکره یا سلم را بپذیرید: وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ وَ آخَرینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْ‏ءٍ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَ أَنْتُمْ لا تُظْلَمُونَ (60) وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمیعُ الْعَلیمُ (61) وَ إِنْ یُریدُوا أَنْ یَخْدَعُوکَ فَإِنَّ حَسْبَکَ اللَّهُ هُوَ الَّذی أَیَّدَکَ بِنَصْرِهِ وَ بِالْمُؤْمِنینَ (62 - أنفال) - و هر چه در توان دارید از نیرو و اسبهاى آماده بسیج کنید، تا با این [تدارکات‏]، دشمن خدا و دشمن خودتان و [دشمنان‏] دیگرى را جز ایشان -که شما نمى ‏شناسیدشان و خدا آنان را مى ‏شناسد- بترسانید. و هر چیزى در راه خدا خرج کنید پاداشش به خود شما بازگردانیده مى‏شود و بر شما ستم نخواهد رفت.  و اگر به سلم گراییدند، تو [نیز] بدان گراى و بر خدا توکّل نما که او شنواى داناست. و اگر بخواهند تو را بفریبند، [یارى‏] خدا براى تو بس است. همو بود که تو را با یارى خود و مؤمنان نیرومند گردانید.

اگر مومنان سستی نکنند و امام خود را تنها نگذارند و در امر ولی جامعه، تنازع نکنند، حتی اگر دشمنان به قتال با آنان بپردازند، بر اساس سنت های قطعی خدا که در سوره ی مبارکه ی فتح آمده است، قطعا دشمنان به آنها پشت می کنند و فرار می کنند و پیروزی از آن مومنین است: وَ لَوْ قاتَلَکُمُ الَّذینَ کَفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثُمَّ لا یَجِدُونَ وَلِیًّا وَ لا نَصیراً (22) سُنَّةَ اللَّهِ الَّتی‏ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللَّهِ تَبْدیلاً (23 - فتح) - و اگر کسانى که کافر شدند، به جنگ با شما برخیزند، قطعاً پشت خواهند کرد، و دیگر یار و یاورى نخواهند یافت.  سنّت الهى از پیش همین بوده، و در سنّت الهى هرگز تغییرى نخواهى یافت. ایمان به خدا، یعنی ایمان به صدق وعده های الهی و ایمان به قرآن یعنی ایمان به سنت های قطعی بیان شده در آن.

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۲۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی