قرن حضور

مجالی برای فراز آمدن از خویشتن، و فارغ از تعلقات و مشهورات، به دیگر گونه اندیشیدن. حمد و سپاس خدای را که ما را در مسیری قرار داد که در مصیر باشیم إلی الله...
طبقه بندی موضوعی

از بعثت تا ظهور

شنبه, ۲۶ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۴۷ ب.ظ

بعثت و إبعاث، یکی از مراحل صیرورت وجود إستکمالی انسان است و از آن پس، انسانی که مبعوث شده است، مطلقاً در توحید و لقاء ربّ، حضور دارد و مقیم و ساکن و حاضر حضرت «لا إله إلا الله» و «الله اکبر» است. همه‌ی انسان‌ها، بعثتی دارند و مبعوث می‌شوند در آخرت، و اما فقط آنانی در دنیا به بعثت خاص نبوی می‌رسند که به حقیقت باطنی «موتوا قبل أن تموتوا» رسیده باشند. بعثت مرحله‌ای است و مرتبه‌ای است که از آن پس، انسان، مأموریت خاص می‌یابد بر «إبلاغ و تبلیغ رسالات الله». همه‌ی انسان‌ها در دنیا، قدری از این مأموریت را و البته به صورت جزئی، بر عهده دارند و از همین روست که «امر به معروف و نهی از منکر» بر آنها واجب است اما صورت خاص و کلی و همگانی این مأموریت، میثاقی است که خداوند تبارک و تعالی، از أنبیاء گرفته است و أمانتی است که به مصطفایان نوع انسان، سپرده شده است.

اگر انسان می‌توانست، محض و مطلق، ذیل و ظلّ عقل خود به معنای حقیقی عقل، زندگی و عمل کند، بعثتی هم در کار نبود چرا که عقل، لطیفه‌ی رحمانی و حسنه‌ای است که حجت باطن است و به آن، چیزی جز عبودیت خداوند، بار نخواهد شد و با آن، چیزی جز جنات قرب پروردگار، کسب نخواهد شد اما امان از این انسان ظلوم و جهول و کفور و ولوع که عقل خود را زیر خروارها شهوت و غضب، دفن می‌کند و رضایت می‌دهد به غصب کرسی خلیفه‌اللهی انسان کامل توسط أعوان و أنصار شیطان.

انسان‌ها، امت واحده بودند و اگر در مقام ولایت أمری، اختلاف نمی‌کردند، پیامبران هم فرستاده نمی‌شدند تا به آنها بگویند که مقام حاکمیت و خلافت و ولایت، از آن ولیّ خداست لکن این تقدیری بود که به قلم پاک الهی رفته بود و انسان‌ها تا در دورانی از جاهلیت، فرو نمی‌رفتند، قابلیت هدایت نمی‌یافتند. نکته‌ی عجیب تاریخ اینجاست که در همان دورانی که انسان در أعماق جاهلیت فرو می‌رفته است، تمدن‌های بزرگی بر روی زمین شکل گرفته است و در همان زمان‌ها، حجم آبادانی زمین و ساخت و ساز و توسعه و تمتع و رفاه حیوانی انسان، به شدت افزایش یافته است و درست در همین دوران، انسان در أعماق حیوانیت و شهوات نفسانی خود، فرو رفته است. چه می‌رود بر انسان که در این دوران، از خودش و از حیات باطنی‌اش غافل می‌شود و در مقابل، متوجه توسعه‌ی تمتع و تلذذ و اشتهای نفسانی می‌شود و زمین را ظاهراً آباد می‌کند و باطناً ویران؟ و عجیب‌تر اینجاست که در چیزی که امروز به نام تاریخ می‌شناسانند به ما، همین دوره‌های زمانی را به هم چسبانده‌اند و اسمش را گذاشته‌اند سیر توسعه. تاریخ امروز، تاریخ حیات ظاهری انسان است و اما حقیقت تاریخ، سیر و صیر حیات باطنی انسان است.

غایت بعثت أنبیاء، «انسان‌سازی» است و تنها راه رسیدن به حقیقت انسان، «آزادسازی انسان» است. انسان باید آزاد شود نه لیبرال. لعنت بر آن کسانی که لیبرتی را به آزادی ترجمه کردند و چنین اعوجاج بزرگی را در مسیر انسان ایرانی ایجاد کردند. آزادسازی و تحریر انسان، یک راه بیشتر ندارد و أنبیاء و رسل هم برای همان می‌آیند: «و یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتی‏ کانَتْ عَلَیْهِم‏» و این هم در دنیا، یک صورت بیشتر پیدا نمی‌کند: «یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِث‏» و لذا أنبیاء یک مأموریت کلی دارند: «یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ». اینها فقط از طریق تزکیه و تعلیم کتاب و حکمت، ممکن است و أنبیاء آمده‌اند تا همین تزکیه را به ما بیاموزانند تا دفائن عقل انسان، از زیر خروارها شهوت و غضب و جاهلیت، کشف و إثاره شود و ادا کنیم آن میثاقی را که خداوند در مرحله‌ی فطرت، با ما بسته است.

دوران جاهلیت، دوران پیش از بعثت أنبیاء است و در آن دوران، انسان‌سازی به حاشیه و محاق رفته است و توسعه‌ی تمتعات و تلذذات و مشتهیات نفسانی، غایت بشر شده است چنانی که امروز، مدرنیته، بر سرمان آورده است. «أمر جاهلیت»، روح حاکم بر دوران پیش از بعثت أنبیاء است و باطن آن هم، «إدبار أمر خدا» و «إجابت دعوت شیطان». أنبیاء می‌آیند با أمری جدید که همان «إقبال أمر خدا» و رجعت به عقل است و هدم می‌کنند أمر جاهلیت را. امام خمینی (ره) نیز چنین حرکتی را بنیان نهاد و اصلاً تبیینش از انقلاب اسلامی، چنین تعبیری بود که انسان‌ها را و باطن انسان‌ها را متحول کرد و این أمر جدید، باطناً و اساساً قابل جمع با آن أمر جاهلی سابق و منهدم، نیست:

«آن چیزى که براى من خیلى امیدوار کننده است این روح تعاون و روح انسانیت و روح اسلامیت است که در ملت ایران شکوفا شد. این تحولى که در انسانها پیدا شد، از تحولى که در این رژیم پیدا شد بالاتر است. یک روز بود که اگر یک پاسبان مى‏آمد در بازار تهران، که بزرگترین بازار ایران است، و مى‏گفت که «4 آبان» است و باید بازارها تعطیل بشوند یا بیرق بزنند، احدى به خودش اجازه نمى‏داد که مخالفت کند. در ذهنش وارد نمى‏شد که با پاسبان مگر مى‏شود مخالفت کرد! خداى تبارک و تعالى در مدت کمى همچو متحول کرد این ارواح طیبه را، همچو پشت و رو کرد این نفوس قدسیه را، که در خیابانها راه افتادند و فریاد کردند «مرگ بر این سلطنت پهلوى»! جلوى مسلسلها، جلو تانکها مى‏پریدندروى تانکها و همان جا شعار مى‏دادند. این تحول یک معجزه واضحى است که در یک مدت کوتاهى براى یک ملت، در همه اقشار، این تحول پیدا شد.

هر جاى این مملکت وقتى که مى‏رفتى مردم مقابل قواى انتظامیه‏اى که مأمور بودند بِکُشند مردم را و درو کنند مردم را، ابداً اعتنا نمى‏کردند و شعارهاى خودشان را، شعارهاى اسلامى خودشان را مى‏دادند. این تحول روحى اعجاب آور است. این تحول روحى باعث شد که این پیروزى از براى ملت ما حاصل شد. دعا کنید که خداوند این تحول را در همه ملتهاى اسلام و مستضعفین پیش بیاورد، و خداى تبارک و تعالى مقدر فرماید که همه متحول بشویم. این تحول‏ روحى و این انقلاب اسلامى تحفه‏اى است که خداى تبارک و تعالى از عالم بالا براى ملت ما به هدیه فرستاد و ما باید شکر خداى تبارک و تعالى را بکنیم؛ و از عهده شکر بر نمى‏آییم‏.»

صحیفه امام، ج‏6، صص: 229 و 230

«این تحول، تحولى بود که به دست بشر نمى‏شد انجام بگیرد. در ملت، یک تحول روحى پیدا شد، یک تحول باطنى پیدا شد؛ این تحول باطنى به دست خدا بود، با عنایت خدا بود. یک ملتى که در چند وقت پیش از این اگر پاسبانى مى‏آمد در بازار و مى‏گفت باید تعطیل کنید یا باید بیرق بزنید، کسى براى خودش حق قائل نبود که مخالفت کند، به اندک وقتى به آنجا رسید که ریختند در خیابانها و «مرگ بر فلان» گفتند! اعتنا به توپ و تانک و مسلسل نکردند، اعتنا بر قواى شیطانى نکردند. این تحول، تحول الهى بود. کارى کنید که این تحول از بین نرود؛ اینکه الآن به دست آوردید و ملت ما به دست آوردند، این از بین نرود.»

صحیفه امام، ج‏7، ص: 55

طبق روایات ما، اتفاقی که در ظهور حضرت محمد ابن الحسن العسکری (عج) نیز می‌افتد، همین گونه است. یعنی امام زمان (عج)، با أمر جدید و قضاء جدید و کتاب جدید، ظهور می‌کنند. حضرت محمد ابن علی، امام باقر علیه‌السلام فرموده‌اند: «یَقُومُ الْقَائِمُ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ وَ کِتَابٍ جَدِیدٍ وَ قَضَاءٍ جَدِیدٍ» و حضرت جعفر ابن محمد، امام صادق علیه‌السلام فرموده‌اند: «قَالَ یَصْنَعُ مَا صَنَعَ رَسُولُ اللَّهِ یَهْدِمُ‌ مَا کَانَ قَبْلَهُ کَمَا هَدَمَ رَسُولُ اللَّهِ أَمْرَ الْجَاهِلِیَّةِ وَ یَسْتَأْنِفُ الْإِسْلَامَ جَدِیداً» و نیز در روایات وارد شده است که: «إِذَا قَامَ‌ الْقَائِمُ جَاءَ بِأَمْرٍ جَدِیدٍ کَمَا دَعَا رَسُولُ اللَّهِ فِی بُدُوِّ الْإِسْلَامِ إِلَی‌ أَمْرٍ جَدِیدٍ». حضرت حجت (عج)، چنانی که حضرت ختم المرسلین (ص) أمر قبل از خود و منظومه‌ی نظری و عملی پیش از بعثت را هدم و نابود کردند، أمر قبل از خود را هدم و إهدام خواهند کرد و صورت جدیدی از حیات را به انسان، عرضه خواهند کرد که ذاتاً با مدرنیته و مبانی آن، قابل جمع نخواهد بود و باطناً عبور از مدرنیته است.

کتاب جدید به این معنا نیست که قرآن دیگری بیاورند بلکه وقتی این مفهوم در کنار أمر جدید و قضاء جدید می‌آید به معنای این است که تحولی در نظام معرفتی و تفکری و ارزشی انسان، شکل می‌گیرد و تقدیر انسان و عالم، دیگرگون خواهد شد. معنای کتاب در این روایات، با معنای کتاب در آن روایت حضرت موسى بن جعفر، امام کاظم علیه‏‌السلام در صفحه‌ی 206 جلد یک کتاب شریف کافی، قرابت دارد: لَا یَکُونُ شَیْ‏ءٌ فِی السّمَاوَاتِ وَ لَا فِی الْأَرْضِ إِلّا بِسَبْعٍ بِقَضَاءٍ وَ قَدَرٍ وَ إِرَادَةٍ وَ مَشِیئَةٍ وَ کِتَابٍ وَ أَجَلٍ وَ إِذْنٍ. تکوین و کینونت أشیاء در سماوات و أرض، خارج از این هفت خصلت نیست: «قضاء و اراده و قدر و مشیئت و کتاب و أجل و إذن».

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۲۶
ــ ــشــمــســ

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی