قرن حضور

مجالی برای فراز آمدن از خویشتن، و فارغ از تعلقات و مشهورات، به دیگر گونه اندیشیدن. حمد و سپاس خدای را که ما را در مسیری قرار داد که در مصیر باشیم إلی الله...
طبقه بندی موضوعی

ولایت، تضمین حقیق حاکمیت اراده ی مردم

شنبه, ۸ تیر ۱۳۹۲، ۱۱:۲۲ ق.ظ

اگر نگاهی کلی به پهنه ی کره ی زمین بیندازیم، نکات جالبی را کشف خواهیم کرد. یکی از مهم ترین این نکات، این است: در همه جای این ارض مبتلا، مردمانی هستند که فارغ از معادلات و مناسبات غریزی مربوط به حفظ حیات، بیرون ریخته اند و «تغییر» را صدا می زنند. تغییر نه در حاکمان و مدیران که در مبانی حاکمیتی و نظریات اداره ی جوامع.

دیگر با شعار «Change» هم نمی توان خواست های این مردم را مصادره کرد. این مردمان، از مکانیسم انتخابات و صندوق های رأی، «ناامید» شده اند. مردم فهمیده اند که نه انتخابات در جوامع شان، تجلی حقیقی و واقعی آرا آنها است و نه رسانه، بستر انتشار و بیان خواست ها و مشکلات آنان. جهان مدرن با یک معضل جدی روبرو شده است و نابودی اش از همین نفطه، کلید خورده است: «یأس سیستمی یا System Disappointment».

کل اتحادیه ی اروپا (از انگلیس و فرانسه و ایتالیا و آلمان گرفته تا اسپانیا و پرتقال و بلژیک و سوئد و سوئیس و ...)، آمریکا، برزیل، کانادا، شیلی در آن سوی سیاره، و همه ی کشورهای منطقه ی خودمان که بنای سیستمی خود را بر مدرنیته نهاده اند، از مثلث خائن درون تمدنی یعنی عربستان و ترکیه و قطر گرفته تا بحرین و یمن و امارات و مصر و تونس و لیبی و مراکش و الجزایر و اردن و کویت، همه و همه، صدایشان در آمده است که «تغییر».

  

  

نکته ی کلیدی این است که نه مدل حکومتی لیبرال دموکراسی در آن سوی سیاره جواب داده است، نه مدل سلطنتی- خلافتی آل های وهابی منطقه ی حجاز، نه مدل هیبریدی-التقاطی اسلام آمریکایی ترکیه و نه مدل اسلام إخوانی جدید در مصر و تونس و لیبی. غرب همین که احساس کرد که ممکن است اصلاحات حکومتی در سوریه، بتواند این حکومت را نمایه و تجلی حقیقی خواست مردمان آن سرزمین بکند، سگ های هار سلفی- وهابی و کفتار-تروریست های وحشی اروپایی و آمریکایی و اسرائیلی را به جان این سرزمین انداخت. تجربه ی ایران و لبنان و حماس، نشان داده بود به آنها، که نباید بگذارند در سرزمینی دیگر، خواست حقیقی مردمان حکومت کند.

مردمان کره ی زمین به این نتیجه رسیده اند که خواستشان از صندوق رأی و انتخابات بیرون نمی آید و «انقلاب» کرده اند اگر چه ناقص. خروجی انتخابات در همه ی این جوامع و کشورها، آن چیزی است که مطلوب اقلیتی معدود غیر از مردم است و درک همین مسئله است که مردم را به یک ناامیدی و یأس از سیستم، سوق داده است. مردم به دنبال سیستم و نظمی نو هستند که خودشان آن را در اندازند و خروجی های آن، خواست حقیقی آنها باشد.

درست در همین هنگام، در کشوری که سی و چند سال از انقلابش می گذرد، این انتخابات است که از طریق آن، خواست حقیقی و حقیقت اراده ی مردم، ظهور پیدا می کند. اینجا ایران است، سرزمینی که پس از دو هزار و پانصد و چند سال از حاکمیت زورمداران و زورپرستان، مردم بیدار شدند و ذیل هدایت پیرمردی که آنها را به سبک أنبیاء و اولیاء خدا، به اسلام دعوت می کرد، انقلاب کردند و طرحی نو در حکومت داری در انداختند که فقط از طریق آن است که خواست حقیقی مردم، وقوع می یابد.

ولایت عام و مطلق فقیه، تضمین حقیق و دقیقی است بر حاکمیت اراده ی عمومی امت و تنها روشی است که در قالب آن، خواست حقیقی و رأی واقعی مردم، بر جامعه، حکومت پیدا می کند. 2 خرداد 76، 3 تیر 84، 22 خرداد 88 و 24 خرداد 92، ثابت کرد که هر آنچه مردم بخواهند از صندوق آراء بیرون می آید و تضمین این هم فقط در مردمسالاری دینی و حاکمیت ولایت مطلق فقیه وجود دارد. هیچ نظام دیگری، تا این حد از انعطاف و گردش حکومتی را اجازه نخواهد داد. مدل حکومتی ولایت فقیه، از دل اندیشه و مکتب هدایتی شیعه، بیرون آمده است و تنها راهی است که اراده ی مردم در چارچوب حدود خدا بر مردم حکومت می کند، ولو کره المدرنیستون و الروشنفکرون!

نظرات  (۲)

اگه تونستی ثابت کنی که شخص و چارچوب دنیایی ولایت فقیه !!! مورد نظر شما تضمین همه این چیزهایی است که گفتی خیلی کارت درسته،
اساسا بشر توانایی انتخاب حاکم ندارد، حاکم را خدا انتخاب میکند و بشر بیعت میکند. اگر حجت خدا غایب است باید صبر کرد و انتظار کشید، نه اینکه خود را به چرخه به ظاهر الهی اما سراسر دنیایی ولایت چه و چه انداخت.
پاسخ:
پاسخ: یک وقتی یک جریان عجیبی می گفتند "الحکم الا لله"، حالا شده "الحکم الا لمعصوم"!
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است. اوضاع دنیا را "منصفانه" بنگری، اثبات نمی خواهد!
اعتراضات توده مردم غالبا نفی است؛ نفی وضع موجود؛ از سر ناچاری؛ حداقل کاری که می توانند بکنند؛
مردم درمانده اند که چه کنند! راه حل چیست؟ آنها راه حل را در ذهن خود جستجو می کنند؛ اما ذهنیت آنها هم ساخته و اسیر نظام و نظم شیطانی حاکم بر جهان و مدیای آن است. آنها نا امیدند. آنها اگر سالها هم اعتراض و تظاهرات کنند به چیزی نخواهند رسید.
از آن طرف نظم حاکم نیز در درون محتوای خود به راه حل نخواهد رسید. نه این که نخواهد بلکه نمی تواند. و این نزاع به جنگ های مجدد خواهد رسید. تا کاهش جمعیت رخ داده فشار را از گرده این نظم بردارد و عمر آن تا پاسی از قرن ادامه یابد.
مردم دنیا نظم نو می خواهند اما نمی دانند چه نظمی با چه مختصاتی؛ آنها نیازمند آگاهی اند. آگاهی از وجود تفکری دیگر. آنها نیازمند فرصت فکر کردن اند. آنها نیازمند تغییر انفسی اند. نه با قهرمانان فیلم ها. بلکه با رهبرانی که با فطرتشان سخن گویند...

نفی آنها البته مقدمه اثباتی نظمی دیگر است. اما سرگردانی بشر در تاریخ تمامی ندارد و ما اکثر العبر و اقل الاعتبار.
در این دنیای بزرگ تنها جایی که نور امید را در دل حق جویان و مظلومان خودآگاه روشن می کند، کشوری در جهان اسلامی است که تا توانسته خود را از بند وابستگی به این نظم رهانیده است و علیه آن شوریده است و این خود اثباتی است برای بسیاری کسان و متفکران جهان در اینکه تنها امید دنیای امروز ایران است و تفکر شیعی آن.
پاسخ:
پاسخ: جانا سخن از زبان ما می گویی ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی