قرن حضور

مجالی برای فراز آمدن از خویشتن، و فارغ از تعلقات و مشهورات، به دیگر گونه اندیشیدن. حمد و سپاس خدای را که ما را در مسیری قرار داد که در مصیر باشیم إلی الله...
طبقه بندی موضوعی

نقد کامل، نقدی است که در چارچوب یک نگاه کلی، تم، محتوا و قالب اثر هنری را با هم ببیند و به همین نسبت، هنر دینی، هنری است که هم محتوا، هم قالب و هم تِم آن، از دین جوشیده باشد و از این روی، سینما، هنر دینی نیست و نمی‌توان آن را ذیل این عنوان، طبقه‌بندی نمود؛ اما این به آن معنا نیست که نتوان آن را به خدمت دین در آورد. سینما، مصنوع و ابداع انسان مسلمان نیست، بلکه انسان ایرانی مسلمان، پدیده‌ی سینما را یا از دوران طاغوت، به ارث برده است و یا وارد ایران شده است و البته ابداعی است که وجه تبلیغی و بیانی دارد و به همین خاطر، قابلیت بیان حقیقت را نیز دارد و تنها با معرفت به ماهیت آن است که می‌توان نسبت آن را با حقیقت تبیین کرده و آن را به خدمت دین گرفت.

سینماگران غربی، مؤمن به انسان‌گرایی (هیومنیسم)، قائل به لیبرالیسم، مسلمان به مدرنیته و مُؤدّی به لایف‌استایل آمریکایی هستند و در عین حال، تسلط کاملی هم بر تکنیک و قالب سینما دارند و به این دلیل، توانسته‌اند در خدمت هالیوود، صورت واحد و یک‌پارچه، و ساختار جهان‌گیری را ترتیب دهند.

ما هم اگر سینمایی در خدمت دین می‌خواهیم، باید سینماگرانی داشته باشیم که از یک سو، مسلط بر تکنیک، و غالب بر قالب سینما باشند و از سوی دیگر، مؤمن به حقیقت دین، سالک در طریقت حق و عامل به شریعت وحی. فقط در این صورت است که می‌تواند سینمایی، در حد سینمای تراز انقلاب اسلامی، ظهور کند. استراتژی سینمایی و حتی هنری جمهوری اسلامی، در حوزه‌ی هنرهای جدید، بایستی چنین جهت و ساختاری داشته باشد و اگر نه، سینما، اسب چموشی است که به این راحتی‌ها، سواری نمی‌دهد علی‌الخصوص به نابلدها.

سینما و کلاً هنر مدرن، فقط شأن و حیث فردی و شخصی دارد و به زبان رایج، بیان احوال و احساسات و حدیث نفس شخص هنرمند است؛ گویی هر اثر هنری، آیینه‌ای است که برابر درونیات نفسانی هنرمند گرفته‌اند و برای همین خاطر است که در تعریف هنر جدید گفته‌اند: «Expression of Emotions». اثر هنری، نازله‌ی نفسانیات و احساسات باطنی هنرمند است و اگر ما می‌خواهیم سینما در خدمت دین قرار بگیرد، باید نفس اهالی هنر، مسلمان و مؤمن به دین شود و هیچ راهی هم به غیر از این وجود ندارد. در غیر این صورت، سینمای سفارشی و شعاری، ایجاد می‌شود.

 سینمای سفارشی، سینمایی است که در آن، فیلم‌ساز از چیزی سخن می‌گوید که در درون نفس خودش نیست و به آن، ایمان نیاورده است؛ یک نوع «ریای هنری و سینمایی» است و به شدت شعاری. شعار، فی‌نفسه، بد نیست و وقتی بد و زشت می‌شود که پیوندی با باطن و شعور نفسانی فرد، نداشته باشد. نفس هنرمند، میدان امتزاج تم، محتوا و قالب اثر هنری است و لذا، تنها جایی که می‌تواند چشمه‌ی جوشش اثر هنریِ در خدمت دین قرار بگیرد، نفس هنرمندان است. روی‌کرد انتزاعی به سینما، روی‌کرد اشتباهی است که در آن، این سه لایه که در واقع، یک ذات واحد هستند، منتزع و منفک از هم لحاظ می‌شوند، در حالی که تقرب به سینما، بایستی با روی‌کرد تجریدی، انجام بگیرد.

منبع

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی