قرن حضور

مجالی برای فراز آمدن از خویشتن، و فارغ از تعلقات و مشهورات، به دیگر گونه اندیشیدن. حمد و سپاس خدای را که ما را در مسیری قرار داد که در مصیر باشیم إلی الله...
طبقه بندی موضوعی

۲۳ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۲ ، ۱۱:۰۸
ــ ــشــمــســ
White House Down (سقوط کاخ سفید)، دومین فیلمی است که در سال 2013، با محوریت حمله ی تروریستی در داخل خاک آمریکا و به کاخ سفید ساخته شده است. قبل از این، فیلم Olympus Has Fallen نیز با این موضوع ساخته شده بود. همین مسئله ی ساخته شدن چند فیلم پر هزینه با یک موضوع، به وضوح نشان دهنده ی سیطره ی یک نظام دقیق و عمیق سفارشی سازی در راستای اهداف دولت آمریکا بر هالیوود است که جماعت سینمایی و شبه روشنفکری ایران، مدام تکذیبش می کنند.
ناگفته نماند که کارگردان این فیلم، رولند امریش است یعنی کارگزدان روز استقلال، روز بعد از فردا و 2012؛ کارگردان اصلی ترین پروژه های هالیوود در جهت اهداف دیپلماتیک و استکباری آمریکا.

فیلم سقوط کاخ سفید، در مورد یک حمله ی تروریستی به کاخ سفید است، حمله ای که توسط یکی از نزدیکان امنیتی رئیس جمهور آمریکا، به پشتوانه ی کمپانی ها و مجتمع های نظامی – صنعتی آمریکا و در مخالفت با یک تصمیم رئیس دولت آمریکا، سامان دهی شده است. رئیس دولت آمریکا، از قضا سیاه پوست است و تصادفا در همین زمان، تصمیم دارد که مذاکرات سازش خاورمیانه (نام استعماری مصنوع غربی ها برای منطقه ی ما) را با الشریف، رئیس جمهور ایران، انجام دهد. همه ی فیلم، داستان همین حمله ی تروریستی است که در مخالفت با این تصمیم صورت گرفته و با قهرمان بازی توهمی یک آمریکایی که تصادفا در آن صحنه قرار گرفته است (مثل آن فیلم دیگر)، به پایان می رسد. هدف از این مطلب، نقد فیلم نیست بلکه مسئله بر سر بخشی از مسائلی است که در فیلم مطرح می شود.

در بخش های پایانی این فیلم، یکی از اقدامات افراد مسلحی که به کاخ سفید حمله می کنند و به راحتی تسخیرش می کنند، تلاش برای فعال سازی موشک های اتمی آمریکا است که اهداف مشخصی را نشانه رفته اند. مسئله بر سر همین اهداف است. در فیلم، چند تا از این اهداف نام برده می شوند و در یک نما، همه ی آنها نشان داده می شوند: بندرعباس، چابهار، تبریز، تهران، مشهد، نطنز، قم و شیراز!

نتیجه ی سخنان نسنجیده ی بعضی ها در اینکه «آتش بس را پذیرفتیم چون از شیمیایی عراق در اواخر جنگ ترسیدیم»، این است؛ حالا آمریکایی ها تهدید به حمله ی هسته ای می کنند. می خواهید باز هم بترسید؟!

اگر رئیس دولت جمهوری اسلامی، به جای آن مردک آمریکایی زده ی غرب پرست، یک انسان ایرانی ، موحد و سریع الغیرت، مشاور بین المللش بود، همین فردا این فیلم را در تلویزیون نمایش می داد و می گفت به خاطر این حرکت وحشیانه، ضد انسانی و ضد قانونی آمریکایی ها در نشانه گیری هشت نقطه از سرزمین ما با موشک هسته ای، تا اطلاع ثانوی، طرح تجزیه ی آمریکا، به عنوان تنها گزینه ی ما روی میز است. با پر رویی تمام، 8 نقطه از سرزمین ما را با موشک هسته ای نشانه گرفته اند و دم از مذاکرات آشتی می زنند. یک ذره عقل در وجود هر انسانی باشد می گوید مذاکره، یک جوک است در این شرایط. حقیقت نظام بین الملل کنونی و نظم مبتنی بر کدخدایی آمریکا این است که با موشک هسته ای، هشت نقطه از یک کشور دیگر را که در همین فیلم هم اذعان می کنند که کلاهک هسته ای ندارد، نشانه می روند و به دنبال کشتن مردم آن کشور هستند. حقوق بشر و دموکراسی و آزادی در نگاه آمریکایی ها همین موشک های اتمی است که هشت نقطه از خاک ما را نشانه رفته است و به صراحت نشان می دهند که عن قریب شلیک می شود.

سهم انسان ایرانی از دهکده ی جهانی این است که یا تن به خواسته های غربی ها بدهد و به دین و آیین آنها در آید و یا با موشک هسته ای، 8 نقطه از خاکش را هدف قرار می دهند و نسل انسان ایرانی را می خشکانند. اگر دغدغه ی اینها، حقوق بشر و دموکراسی و آزادی و جامعه ی مدنی است، چرا دلشان برای مردم عربستان و بحرین و امارات و کویت و قطر و اردن نمی سوزد؟ مردم بیچاره و بلازده ی یونان و ایتالیا و پرتقال و اسپانیا و ...، روزی نیست که یک عده شان در اعتراض به تبعات همین نظام حاکم، بیرون نریزند و خیابان ها را اشغال نکنند! مگر در عربستان، گردن افراد را با شمشیر نمی زنند؟ مگر زنان حق رانندگی (بخوانید زندگی) دارند؟ مردم در این کشورها، در رؤیاهایشان هم، خواب رأی دادن نمی بینند! این کفار دلشان برای هر کس بسوزد، سرنوشت سرزمین افغانستان و فلسطین و بوسنی و ویتنام و عراق و لیبی و سوریه در انتظارش است، شک نکنید.

زالو صفتی، از ذاتیات بشر مدرن غربی است و نمی تواند بدون مکیدن خون دیگران زنده بماند، اصلا از این کار لذت می برد. بلادساکریسم (Bloodsuckerism) از اولیات مبانی شکل گیری این تمدن است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۲ ، ۰۷:۰۴
ــ ــشــمــســ
زبیگنیو برژینسکی، استراتژیست ارشد دموکرات های آمریکا، در کتاب Strategic Vision (آخرین کتابش)، و در بخش The Shared American Dream، دلیل کلیدی جاذبه ی طولانی مدت آمریکا در جهان را به یک مسئله ی جالب بر می گرداند: ترکیب ایده آلیسم و مَتریالیسم!

The key to America’s prolonged historical appeal has been its combination of idealism and materialism, both of which are powerful sources of motivation for the human psyche. Idealism expresses the best in human instincts for it sanctifies the prioritizing of others over oneself and requires social and political respect for the intrinsic sacredness of all humans. The framers of America’s Constitution encapsulated that idealism by seeking to structure a political system that protected shared fundamental assumptions regarding the “inalienable rights” of the human being (though shamefully not outlawing slavery). Political idealism became thus institutionalized. At the same time, the very reality of America’s open spaces and absence of a feudal tradition made the material opportunities of the newly emergent country, with its unlimited frontiers, appealing to those who desired not only personal emancipation but also self-enrichment. On both scores, citizenship and entrepreneurship, America offered what Europe and the rest of the world then lacked.

اینکه استراتژیست ارشد و اصلی جریان دموکرات در آمریکا، در تبیین جاذبیت تاریخی رؤیای آمریکایی، یکی از دو پایه ی اساسی آن را «ایده آلیسم» می بیند، از آن نکاتی است که به شدت مغفول مانده و جریان غرب زده و روشنفکر زده ی داخلی، به دنبال کتمان آن هستند. این ایده آلیسم، بنیان ساختار ایدئولوژیک نظام تمدنی حاکم بر کره ی زمین را شکل می دهد و خلاف آنکه عده ای در داخل و خارج گمان می کنند و این طور نشان می دهند که غرب، ایدئولوژی زدایی شده است، باید با استناد به همین بیان برژینسکی پیر گفت: «غرب امروز، در ایدئولوژیک ترین دوران خود به سر می برد و عالم در این روزگار، ایدئولوژیک ترین وضعیتی را بر خود دیده است که کره ی زمین می توانست ببیند و این سیر، همچنان ادامه خواهد یافت تا به فروپاشی برسد».

آن چیزی که تحت عنوان پایان تاریخ، پایان نظم، پایان ایدئولوژی و پایان همه چیز در غرب امروز، گفتمان شده است، به معنای نابودی این حوزه ها نیست بلکه به معنای تمامیت این حوزه ها است چنانی که در اندیشه ی اسلام، روز غدیر، اتمام نعمت خوانده شده است. این نه به معنای این است که نعمت دیگر از بین رفت و وجود ندارد بلکه به معنای این است که نعمت به بالاترین حد و ظرفیت خود رسید و در مورد آن مفاهیم هم، منظور غربی ها در عبارت «End of History»، «End of Ideology» و باقی مفاهیم همین «اتمام» است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۲ ، ۰۶:۵۱
ــ ــشــمــســ